سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

دوست عزیز و خوش دوق افتخار دادند و با ارسال مطلبی ما را سرافراز نمودند . با تشکر از این بزرگوار توجه شما را به این مطلب جلب می نمایم / جزیره مجنون .

چیزهای بی ربط
(این چیز با اون چیز چیزی که سر زبونا افتاده فرق داره!)

تو یه سایت خبری معلوم الحال اومده بود جریان روسیاه معلوم الحالی در حال سازماندهی نیروهای سفید خودشه.
گفتم جریان روسیاه، چون از قدیم پیرمردای کوچه ملّه زیر میگفتن زمستون فتنه میره و روسیاهی میمونه به قیافه اونایی که خیال میکنن سبزند ببخشید سبزه اند!!!
یه دفعه یاد برگشتن یهویی برخی مسئولین اسبق شهرمون افتادم که یهویی بی هیچ غرض و مرضی یاد چاق سلامتی با تک تک شهروندان (Face to Face)(سطح معلومات را حال کردید)، سر سلامتی با مسئولین شهر(کدخداراببین و ...) و حاج آقا تقبل الله گفتن به روحانیت معظم افتاده اند.
اگه به ذهن شما هم این مطلب فوران کرده باید بگم سخت در اشتباهید! بله سخت در اشتباهید.
چرا؟ خوب معلومه دیگه برای این که :

اولا: تو دنیا هیچ چیزی به هیچ چیز دیگه ای ربط نداره مثلا اگه یه نامه ای را علیه عالی ترین شخصیت مملکت امضا کنی این ربطی به التزام به ولایت فقیه نداره، شاید هم التزام عملی! به ولایت فقیه همون نوشاندن جام زهر به ایشون باشه!! آخه تو آخرالزمان هیچی به هیچی ربط نداره

دوما: هدف اون جریان روسیاه سازماندهی نیروهای سفیده خصوصا تو شهرستانها. خوب این چه ربطی به این مسئول اسبق داره؟
توضیح بیشتر: اون قسمت برگشت نیروها به شهرستانهاشون البته به ماجرای شهر ما ربط داره اما اونی که به قصه شهر ما ربطی نداره برگشت نیروهای سفیده!
مگه ایشون نیروی سفیده؟!!!
شاید هم بشه نقاط سفید و روشنی در این مسئول سابق پیدا کرد مثلا:
همون جریان نامه زهرآلود به رهبری؛
یا همسویی و پیوستن به حزب مشعشع مشارکت؛
یا اعتراض به حکم حکومتی رهبری در جریان اصلاح قانون مطبوعات حتی پس از توجیه در جلسه غیر علنی؛
یا تحصن پر فروغ و استعفای پس از آن در راستای منافع ملی؛
البته این نقاط منحصر به روزگار گذشته نیست اکنون هم نکات منوری پیدا میشه مثلا:
امضای نامه تسلیت به علی اکبر موسوی خویینی(تا اینجاش مشکلی نداره) و وی را فردی شجاع خواندن و آرزوی آزادی هرچه زودترش؛
توضیح : این فرد نماینده دور ششم بود که در تریبون مجلس نطقی اهانت بار نسبت به رهبری ایراد کرد. این نطق چنان بی ادبانه بود که واکنش نمایندگان متعهد از هر دو جناح را به دنبال داشت و به درگیری فیزیکی کشیده شد.
یا همسویی با جریان فتنه و توفیق حضور مکرر در اغتشاشات و راهپیمایی های غیر قانونی؛
یا دستگیر ی توسط نیروی انتظامی در همان ایام در دستگیری های جمعی؛ البته متاسفانه توفیق دستگیری توسط نیروهای امنیتی را پیدا نمیکند!

و بالاخره اینکه از همان ایام به کام گذشته تا امروز به طور اتفاقی همه مواضع جریان متبوع وی مورد تایید و تشویق اجانب و دشمنان بوده است. اگر چه سید خندان معتقد است آنان برای تفرقه و ایجاد اختلاف از ایشان حمایت میکنند اما در پاسخ نقل این حکایت کافی است که:

شخصی ناراحت و نگران از زمین و زمان شاکی بود. پرسیدند چرا اینقدر نالانی؟ گفت در محله ما هرگاه چیزی گم میشود همه فوراً به سراغ خانه من میایند. گفتند راه حلش آسان است اگر یک بار خانه را بگردند و چیزی نیابند دیگر مزاحمت نخواهند شد. آهی بلند کشید و گفت از بخت بد هربار خانه ام را میگردند شئ گمشده را می یابند!!!!



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

جلسه یا محفل سیب زمینی چیست؟

قول داده بودم در خصوص جلسه سیب زمینی بنویسم و اما جلسه سیب زمین نام جلسات ادواری کانون دانشجویان ، فارغ التحصیلان ، بازنشستگان و مرحومین محلات ، شاخه تهران است یعنی همه افرادی را که گفتم ، به قید محلاتی بودن جلسات ادواری و گعده گونه در تهران دارند که نام آن را جلسه سیب زمینی گذارده اند .
و اما چرا سیب زمینی؟
علت این امر و فلسفه این نامگذاری خوی ساده زیستی محلاتیهاست و جمع مذکور با این کار یعنی سِرو سیب زمینی سعی داشته این محفل را سرپا نگه دارد . جلسه سیب زمینی همان کانون دانشجویان محلات شعبه تهران است که همواره ترکیبی تقریبا ثابت دار د . محور این جلسات عبارتند از  " د.ر.ع" ، فردی محله زیری(مله زیری)  به نام "م" از کارکنان سازمان م و ب ، فرد دانشگاهی آبرویه ای به نام "ع" ، یک استاد منجمد و موزه ای دارای افکار شبه ماتریالیستی نخ نما و تابلو به نام "ن" و برخی از دوستان سابق و لاحق خود بنده .
جالب آنجاست که در این جمع ، ضدین و متناقضین همه با هم جمع هستند ، از انقلابی مدعی تاضدانقلاب ، از فردعضو خانواده دو شهید گرفته تا استاد نخ نمای مادی گرا و ماتریالیست که در خانواده و اقوام خود هم مطرود است و الخ ...
فکر می کنید چنین جمعی می تواند منشا تحولات و تغییرات مثبت در یک شهر باشد و نسخه های آنان نوشدارو و کیمیای سعادت است؟ نه والله که اگر چنین بود خود چنین ره گم نمی کردند و به بیراهه رهنمون نمی شدند ؛ البته جای آن دارد که متذکر شوم این کیمیا با عطاری کیمیا و تجویزهای شفابخش حکیم قاسم صفرزاده متفاوت است و ما به ایشان ارادت داریم ...
منابع رسمی و غیر رسمی حکایت می کنند که حاجی قصه های خودمان یعنی حاجیِ کویت هم میهمان افتخاری برخی از جلسات سیب زمینی مسلکان ، ببخشید سیب زمینی خوران بوده است و بقیه مطالب هکذا ...
جالب است که بدانیم برخی از استوانه های این جمع که به صورت اختصاری از اسامی آنان یاد شد و هنوز از سفره نظام و دستگاههای دولتی مانند وزارت ...و سازمان .... لقمه های چرب و شیرین می خورند ؛ دارای سوابق درخشان گروهکی ، عضویت یا هواداری جریانات ضدانقلاب و اپوزیسیون را در کارنامه درخشان خود دارند که در آینده در صورت صلاحدید منتشر خواهد شد . در واقع می توان این جمع نامتجانس را (البته نه همه آنان) اتاق فکر کانون دانشجویان دانست و سیاستها و تصمیمات از مرکز به پیرامون ابلاغ می گردد و گرنه به قول محلاتی ها برخی از نوابغ کانون را چه به این حرفها؟ ...
در صورت تحرک دوباره این پیکره بی رمق و بی جان ، در آینده مطالب بیشتری با شما در میان خواهم گذاشت اعم از سستی دستگاههای مسئول ، مسئولان ارشد فعلی اجرایی شهر ، نحوه شکل گیری کانون و ادامه حیات این تشکل ناقص الخلقه و الخ ، بعون الله تعالی .



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

جریان فتنه در آبرویه ؛ پرونده نخاله ها (قسمت اول)

شاید کمی ثقیل باشد که در خصوص حامیان جریان فتنه یا به تعبیر محلاتی ها ، نخاله های مسجدالقائم(عج) بنویسم . مسجدی که مرکز مبارزات قبل انقلاب در محلات بوده ، مسجدی که پایگاه انقلاب و حرکتهای انقلابی در این شهر بوده ، مسجدی که محل عزیمت و نقطه رهایی شهدا و بچه رزمنده ها بوده است و در نهایت مسجدی که بوی پیر مراد می دهد و خاطرات آقا طه را یادآوری می نماید .اما باید واقعیت را پذیرفت و تعلقات نباید باعث دیدن حقائق گردد ، ضرب المثل ایرانی هست که می گوید جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعته یا اینکه ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است .
خطر این جریان شاید به نوعی از خطر جریان روشنفکر بیشتر باشه چون در مسجد و میان عناصر خودی حضور دارند و ضمن سم پاشی غیر محسوس ، اذهان را مشوش می نمایند .این طیف عمر چندانی نداشته و اخیرا تا حدودی همدیگر  را به اصطلاح پیدا کرده اند . برخی از آنها سابقه حضوردر نهادهای انقلابی دارند و برخی هم اکنون در این نهادهای مقدس مشغول هستند البته نمی دانم خدمت می کنند یا ... . در خصوص میانگین سنی آنها باید گفت که چندان زیاد نیست ، سواد چندانی ندارند و بیشتر عوام هستند و یکی از علل عدم موفقیت آنها همین بی سوادی و عملگرایی محض است . جمعی آدم لمپن که البته برخی نیمچه سوابقی دارند ولی نه چندان درخشان .
البته معتقدم که نباید آنها را بزرگ و مافیاگونه جلوه داد ولی بی خطر هم نیستند چنانکه با رایزنی و گفتگوهای مستمر ذهنیت برخی از نمازگزاران مسجد القائم را تغییر داده و یا متاسفانه کاملا برگردانده اند ، اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ...
در قسمت آینده این مطلب ، ضمن معرفی اختصاری عناصر شاخص این طیف و مشاغل آنان ، به حلقه وصل آنها به {...} اشاره می کنم که باعث شد تا حدودی خود را مشروع یابند . در پایان این قسمت اشاره می کنم که مهمترین نقطه ضعف این جریان این است که موفق نشدند توجه جامعه روحانیت را در محلات جلب نمایند و به اصطلاح پته آنها برای روحانیت محلات رو بوده ولی ...



<      1   2      
درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پیوندها