سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط مجنون در 89/5/29:: 5:37 عصر

چگونه یک منافق را بشناسیم؟

 

سروش محلاتی

گفتاری از حجت الاسلام و المسلمین محمد سروش محلاتی

 

مقدمه

یکم؛ این سخنرانی مربوط به محرم و صفر سال 82 است که ایشان در مراسم صبح های مسجد بقیة الله نارمک (مسجد مرحوم آیت الله سروش محلاتی قدس سره) ایراد کردند با عنوان دشمن شناسی. مراسمی با سابقه ای طولانی و به حق با صفا و با معنویت.

دویم؛ انتشار این سخنرانی برای این است که ثابت کنیم حرف حق پذیرفتنی است و نباید نسبت به گوینده تعصب داشته و دگم بود چه اثباتاً و چه نفیاً.

سیّم؛ در جواب دوستی که خود را طلبه ای محلاتی! معرفی و همه آثار ایشان را مطالعه کرده بود و تقاضای جواب علمی کرده بود عرض میشود چون تخصص فنی این علوم را ندارم خود را مجاز به اظهار نظر نمیدانم (گرچه این روزها اظهار نظر افراد غیر متخصص در حوزه های تخصصی امری رایج شده است مانند اظهارات غضنفر دولت فعلی...!!!) ولی با جستجویی ساده در اینترنت چند مقاله دیدم که لینک آنها را برای علاقمندان قرار میدهم اگر هم لینک ها مشکل پیدا کرد متن مقالات را در کامپیوتر ضبط کرده ام بفرمایید تا متن را تقدیم کنم.

الف. بازخوانى «مشروعیت حکومت»؛ لینک اوللینک دوم

ب. نقدی بر مقاله قداستزدایی از فتوا یا بیاعتبار کردن حاکم؛

ج. فقه «مدّعیِ» چیست؟ «بی طرفی» یا «بی غرضی»؛

د. نقدی بر یک نظر، نسبت مشروعیت و مقبولیت؛

ه. نقدی بر یک نظر، یک بام و دو هوا.

چهارم(و از همه مهمتر)؛ متن سخنرانی در ادامه مطلب قرار داره ولی تقاضای عاجزانه ما را بپذیرید و بعد از مطالعه کامل به این سوالات پاسخ بدید که:

در فتنه سال 88 با همین ملاکی که استاد فرمودند نقاب نفاق به چهره چه طیفی بود؟

با همین ملاک ها اتخاذ چه موضعی درست و صحیح بود؟

گوینده از همین ملاک ها برای موضع گیری استفاده کرد؟

یا حبّ به فلانی و بغض از فلانی مسیر تصمیم گیری را به سمت دیگه ای برد؟

کدام طیف مورد حمایت بیگانه و دشمن بیرونی قرار گرفته بود؟

حمایت 13 ساله بیگانه از جریانی خاص، اتفاقی و بی مبناست؟ آنچه از سخنرانی های شما در هفت هشت سال قبل یادمان هست چیز دیگری است.

جریان فکری که بارها مورد تهاجم شما در سخنرانی های آن دوره قرار میگرفت تا آنجا که حتی بچه های سپاه احساس ناامنی در هنگام رفت و آمدتان به محلات داشتند و کلی سفارش که خطری پیش نیاد، چه جوری اون جریان با شما در یک جبهه قرار گرفتید؟ وجداناً در پاسخ این سوال درمانده ایم.

جریان کذایی که عوض نشده، تازه اون وقت که شما خطر اونها را با حرارت به مردم یادآوری میکردید خیلی از لیدرهای فکریشون مسوولان نظام بودند و الان همونها پناهندگان به خارج و دامن بیگانه. استاد این وسط چی عوض شده؟

چه کسانی حاضر به قبول حکم و پیشنهاد ولی فقیه در رفع اون چیزی که اونا میگفتن براشون شبهه است و امروز مثل روز روشنه که همه اش از قبل طراحی شده بوده، نشدند؟

فرمودید: ((اینکه آمریکائیها بعد از انتخابات مجلس هفتم گفتند ما خیلی مایوس شدیم یعنی چه؟ چون جلوی نفوذ گرفته شد.)) احتمالا منظورتون رد صلاحیت خیلی ها در اون انتخاباته. اون نفوذی هایی که رد صلاحیت شدن و جلوی نفوذشون گرفته شد، تو انتخابات اخیر با چه ملاکی با چه منطقی با چه توجیهی با گوینده محترم در یک جبهه قرار گرفتند؟

اونا دیگه منافق نفوذی نبودند! یا ....؟

راستی به بهترین پاسخ ها جایزه هم میدهیم!! جایزه اش چیه؟ خوب معلومه بقیه سخنرانی های همین دهه استاد با موضوع دشمن شناسی تا خوب دوست و دشمن را بشناسید!

پنجم؛ یک تذکر، یک تشکر، یک تبریک.

تذکر: دوستی در پیامش سخنرانی های تاثیر گذار و خدمات فراوان سالهای گدشته را عنوان کرده بود و... انتشار این سخنرانی برای اینه که بگم اتفاقا سخت دلمون برای اون حاج محمد سروشِ دهه 70 و 80 تنگ شده.

تشکر از دوستی که فایل صوتی این سخنرانی ها را در اختیار وبلاگ قرار داد.

تبریک به دوستانی که وبلاگ سروش معرفت را به اسم جمعی از علاقمندان حجت الاسلام هادی سروش راه اندازی فرمودند!! موفق باشند!!

ادامه مطلب...


ارسال شده توسط مجنون در 89/5/21:: 5:26 عصر

سخنی با جناب فرماندار

نمی دانم از کجا شروع کنم؟ برای اینکه نسبت به مطالبی که می گویم تردیدی نداشته باشم، تحقیق زیادی در فضای مجازی بعمل آورده، سایتها و وبلاگهای مختلفی را بازدید نمودم تا نتایج ذیل در خصوص مواضع عمومی فرماندار محترم محلات آقای یارمحمدی حاصل شد:

-       فرماندار محلات: ظرف سه سال آینده پنج هتل در محلات به بهره برداری خواهد رسید.
-       فرماندار محلات در گفتگو با آریا : منابع ملی با امکانات سنتی به هدر می رود.
-       دهمین جشنواره و نمایشگاه گل و گیاه محلات برگزار می‌شود.
-       خبرگزاری فارس: فرماندار محلات از برگزاری دهمین جشنواره و نمایشگاه گل و گیاه محلات در شهریور ماه امسال خبر داد.
-       فرماندار محلات خواستار رسیدگی به مشکلات آبگرم شد.
-       و ....که اظهاراتی از این دست می باشد .

حاج غلام یارمحمدی فرماندار محترم محلات

همانطور که مشاهده می کنید محور تمامی این سخنان و مواضع رشد ، توسعه و عمران شهر می باشد و این با گرایش کاری فرماندار محترم که سالها در سمت شهرداری در شهرهای مختلف انجام وظیفه نموده اند، سازگار بوده و این چندان بعید و دور از ذهن نیست. تنها موضع سیاسی یافت شده از ایشان به شرح ذیل است؛ توجه کنید:

خبرگزاری فارس: (88/03/23) فرماندار محلات گفت: حضور میلیونی مردم ایران در انتخابات روز گذشته نشان دهنده عزم راسخ ملت ایران برای رشد و توسعه کشور بود. غلامعلی یارمحمدی امروز در گفتگو با خبرنگار فارس در اراک اظهار داشت: شرکت مردم در انتخابات روز گذشته ثابت کرد که مردم ایران گام‌های بلند و استواری برای توسعه کشور در بخش‌های مختلف برداشته و هیچ گاه از تصمیم خود عقب‌نشینی نمی‌کنند. وی گفت: انتخابات 22 خردادماه یکی از بی‌بدیل‌ترین انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی بود و رئیس جمهور منتخب آن رئیس جمهور ایران اسلامی بوده و رئیس جمهور حزب و گروه خاصی نیست. فرماندار محلات با بیان اینکه همه احزاب باید با کنار گذاشتن اختلاف‌ها بستر و شرایط لازم را برای رشد و شکوفایی کشور فراهم سازند، ادامه داد: ایران اسلامی در چهار سال گذشته در مسیر پیشرفت همه جانبه قرار گرفت و امید می‌رود در چهار سال آینده نیز این مسیر را با سرعت طی کرده و به توسعه پایدار دست یابد. یارمحمدی گفت: مردم ایران اسلامی روز گذشته با شرکت منسجم خود در انتخابات بار دیگر مشت محکمی بر دهان استکبار کوبیده و انقلاب را در برابر توطئه‌های آنان بیمه کردند وی با اشاره به اینکه برخی جریان‌ها با اعتراض به صحت انتخابات به دنبال توجیه شکست خود هستند، خاطر‌نشان کرد: افرادی که با طرح صیانت از آرا تلاش می‌کردند منافع ملی را قربانی کنند بدانند قربانی کردن منافع و مصالح کشور برای توجیه شکست در انتخابات قابل بخشش نیست. فرماندار محلات تصریح کرد: پذیرش قواعد دموکراسی ایجاب می‌کند که جریان ناکام در انتخابات به مردم احترام بگذارد و برای توجیه شکست خود دنبال مقصر نگردد.

در این خصوص نکاتی را برای تذکر لازم و ضروری یافتم که با جناب فرماندار و شما خوانندگان عزیز مطرح می نمایم:

(1) آقای یارمحمدی! ضمن اشاره جالبی تصریح کرده اید که "...قربانی کردن منافع و مصالح کشور برای توجیه شکست، قابل توجیه نیست..."
آقای فرماندار! شما به عنوان رئیس شورای تامین و فرماندار شهرستان محلات برای مقابله با فتنه گران در محلات که به گفته شما اعمال غیرقابل بخششی انجام داده اند چه کرده اید؟ افرادی که در اغتشاشات خیابانی و تجمعات غیر قانونی دیروز در تهران جُفتَک چارپُشت می زدند، امروز آزادانه در محلات می گردند، در مناصب خود حضور دارند و بعضا با طلبکاری به دنبال پستها و مناصب جدید هستند؟
آقای فرماندار راستی چرا مواضع و دیدگاههای خود را شفاف بیان نمی کنید؟ در فضای فطرت و عدم اعلام مواضع است که شایعات مطرح می شود برای مثال این شایعه که گفته می شود فرماندار محترم از روند برخورد با فتنه گران در شهر رضایت نداشته است. البته بنده در صحت این شایعه تردید دارم ولی لازم است صریح و شفاف موضع بگیرید همانگونه که رهبری معظم انقلاب خواستار شدند. در اینجا باید از مواضع شفاف و روشن امام جمعه محترم و همچنین نماینده مردم محلات در مجلس تشکر و قدردانی نمود که راه را بر فتنه گران و سوء استفاده گران بست.

(2) اگر واقعیت غیر از این است که گفته ام خوشحال می شوم مواضع عمومی شما در این خصوص برایم ارسال گردد تا آنها را منتشر کرده و در همین رسانه و در منظر عموم از شما معذرت خواهی نمایم.

(3) برادر گرامی به صورت بدیهی و یک ضرورت عقلی همه به مبحث توسعه و عمران شهرمان علاقمندیم و موضوع صنعت گل و گیاه، آبگرم، توریسم، صنایع مختلف از جمله سنگ و ... را بسیار لازم و ضروری دانسته و از زحمات شما نیز در این راستا تشکر می کنم. ولی آیا این همه وظایف یک فرماندار است، فرماندار نماینده دولت در یک شهر است و باید به همه ابعاد وظایف خویش توجه و اهتمام داشته باشد. آقای فرماندار شما وظایفی سیاسی نیز دارید، شما به عنوان رئیس شورای تامین در برخی امور باید پیشگام باشید ولی گویا با توجه به گرایش کاری سابق، تمام اهتمام شما معطوف به فعالیتهای عمرانی شده است همچنان که مواضع و سخنان عمومی شما بیانگر این موضوع است در صورتی که مسائلی همچون فرهنگ، سیاست و امنیت نیز از اهمیت بسیاری برخوردار هستند.

(4) یکی از مصادیقی که از شما توقع موضع گیری و اقدام عملی می رفت در خصوص کانون سیاسی(ونه صنفی)غیرقانونی دانشجویان است. براستی این کانون سیاسی سالهاست که مرده علیرغم همه دوپینگ های دولتی، شورای شهری و... چه در دولت خاتمی و چه در دولت احمدی نژاد؛ با هیچ دوپینگ و حمایت دیگری اعم از اقتصادی مانند واگذاری زمین و کمکهای مالی یا حمایتهای سیاسی-امنیتی و اعطای مصونیت نیز نمی توان این مرده سیاسی را به گذشته نه چندان مشعشع خویش باز گرداند؛ گذشته ای که چیزی به غیر از یک حزب سیاسی را یادآوری نمی نماید... ولی در مجموع در آینده در خصوص عملکرد ما قضاوت خواهد شد و ...
برای انحلال کانون صنفی که جز کارکرد سیاسی کارکرد دیگری نداشته است، شما باید از سایرین جلوتر حرکت کرده و پرچمدار باشید نه اینکه از شما درخواست کنند و به نوعی شما را هُل بدهند. از سوی دیگر متعجبم چرا اعضای کانون منحله سیاسی دانشجویان که به عالم و آدم گیر می دهند چرا نسبت به شما مشکلی نداشته و انتقادی نمی کنند، حتی هیچ انتقادی! حاکمیت به دنبال محدودیت برای تشکلها، احزاب و گروههای فتنه گر، قانون شکن و بهتر بگویم شترگاو پلنگی است و مسئولان نظام در هر سطحی طبیعتا باید مجری سیاستهای کلان باشند. گمان می کنم سیاست جذب حداکثری پسندیده است ولی نه به هر قیمتی! جذب چه کسانی؟ ...

(5) باید یادآور شد این مناصب حکم سنگر دارد و حاصل خون شهداست. در سنگر مبارزه ملاک توانایی و کارآیی است و بر اساس چنین ملاکی هر کس خسته شد یا احساس کرد توانایی لازم را ندارد این سنگر را به همسنگر تازه نفس واگذار کرده و خود در سنگر جدید به مبارزه ادامه می دهد. شایان ذکر است باید نظام سیاسی و حاکمیتی وجود داشته باشد تا بتوان خدمت کرد و گرنه خدمت و سازندگی در دوران حاکمیت طاغوت فاقد معنی است!

(6) همانند بسیاری از مردم از شما برادر عزیز وارزشی می خواهم و مطالبه می نمایم ضمن دقت در انتصابات، بکوشید از هرگونه شائبه ای در این زمینه خودداری شود. به هر حال شما به دولت آقای احمدی نژاد و جریان اصولگرا منتسب شده اید و هر کاری برای جلب رضایت و بدست آوردن دل آنها باعث نخواهد شد شما را از خود بدانند. در پایان توجه شما را به مطلبی از یک وبلاگ دلیجانی جلب می نمایم، راستی چرا باید چنین بنویسند؟

خیرالله نیوز دلیجان:
به گزارش خیرالله بنابر اخبار واصله درگوشی از پشت پرده ادارات شهر جمعی از نیروهای اصلاح طلب به دعوت عموغلام یارمحمدی فرماندار محلات به زودی به گزرو شهر مهاجرت خواهند نمود و در مقر آبروئه طی مراسمی با شکوه به تخت خواهند نشست.
همچنین بنا به پیشنهاد خیرالله برای تکمیل دلیجانی سازی گزرو شهر ایران بهتر است که اقدامات ذیل نیز صورت گیرد:
1- سلسله غلامحسین شاهیان دلیجان نیز پایتخت حکومت خود را به آبروئه منتقل کند.
2- جهت برقراری هماهنگی کامل حیدری رئیس معزول شورای شهر نیز به ریاست شورای گل و گیاه محلات منصوب گردد.
3- کارخانجات طرفدار محیط زیست و سبز ایزوگام و ضایعات مرغ دلیجان به کوهپایه های محلات منتقل و گلخانه های محلات به عایق شهر ایران منتقل شود.
خبرهای تکمیلی توسط خیرالله در حال پیگیری است....

آقای فرماندار درد دل با شما زیاد است که به آینده واگذار می نمایم. از زحمات شما تشکر کرده و دست مریزاد می گویم ولی چنانکه در ورزشگاهها اخیرا باب شده که می گویند داور دقت کن، عرض می کنم: حاج غلام بیشتر دقت کنید.



ارسال شده توسط مجنون در 89/5/15:: 12:43 عصر

با سلام

گفتم به عنوان یک وبلاگ محلاتی یکبار هم که شده مطلبی در خصوص نماینده محترم محلات منتشر کنم. ما به همه چیز که متهم شدیم فقط مانده وابستگی به نماینده ولی فارغ از شوخی مطلب خوبی گفته اند خواهش می کنم توجه کنید:

حجت الاسلام علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش مجلس به مواضع مبهم آقای هاشمی رفسنجانی در هفته های اخیر اشاره کرد وگفت: مقام معظم رهبری در سخنانی که در طول یکسال گذشته داشتند به طور مکرر بر این نکته که مواضع خواص باید شفاف باشد، تاکید کرده اند.

آقای سلیمی

به گفته وی "اگر خواص مصادیق سخنان خود را روشن نکنند و بصورت شفاف سخن نگویند، باعث ایجاد زمینه‌ای برای رشد دوباره فتنه . حیات فتنه‌جویان در گرو غبار فضای سیاسی اجتماعی است و این نکته بسیار مهم است  که مواضع غیرشفاف چیزی را درمان نمی کند.آقای هاشمی در بخش دیگری از تاکیدات هفته های اخیر خود خواستار پرهیز سیاسیون از "افراط گرایی" شده است. وی البته به مواضع سال گذشته خود از جمله نامه جنجالی اش به رهبر معظم انقلاب و دیدارهایش با طیفی از متهمان فتنه اشاره نکرد؛ به همین دلیل سلیمی معتقد است باید ریشه افراطی گری را در گذشته جستجو کرد و "دید که عقبه و پیشینه افراط‌گرایی در کشورمان به کجا بر می‌گردد و چه کسانی در کشور افراط‌گری را شروع کردند."

وی با بیان اینکه "ما نباید گذشته و حافظه تاریخی ملت را کودن فرض کنیم"، اظهار داشت: آیا ما یادمان رفته چه کسانی حتی خدا را زیر سئوال بردند آیا این افراطی گری بود یا نه؟ مگر همین ها در روزنامه‌ها مقاله ننوشتند که "خون با خون شستن محال آمد محال" و گفتند "واقعه کربلا نتیجه خشونت پیغمبر اکرم بود"، آیا این افراطی گری نبود؟

عضو کمیسیون آموزش مجلس افزود: مگر در زمان فتنه عده ای شعار "نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران" را با صدای بلند سر ندادند؟ آیا طرح اینگونه شعارها افراطی گری نبود. مگر به امام راحل ما توهین نکردند، مگر در روز عاشورا سوت و کف نزدند، مگر با مقدسات ما بازی نکردند. از خاطرمان نرفته است که در زمان دولت‌های گذشته روزنامه‌های اجازه ای مثل قارچ یکی پس از دیگری از وزارت ارشاد کذایی سردر می‌آورند و همه اصول اساسی انقلاب را تحت هجوم قرار داده بودند.در نتیجه انتخابات 24 میلیون نفر از مردم به فرد منتخب خود رای دادند و آنها انتخابات را به صورت جدی زیر سوال بردند و بزرگترین افراط گری همین است که ما در مقابل قانون ملتزم نباشیم و در مقابل قانون سر تسلیم فرود نیاوریم. اینها همه افراطی گری است.اینها افراط گری‌هایی است که همه کس از جمله آقای هاشمی و دیگر آقایان این را می‌پذیرند.

عضو کمیسیون آموزش مجلس بدون نام بردن از کسی، با اشاره به سکوت برخی خواص در جریان فتنه 88 افزود: چرا کسانی که اکنون دم از مذموم بودن تندروی می زنند در مقابل افراط‌گری‌های گذشته سکوت کردند.

حجت الاسلام سلیمی در ادامه سخنان خود با طرح این سئوال که آیا  انقلابی گری هم افراطی گری است؟، گفت: گاهی از اوقات برخی از این سخنان سوء استفاده می‌کنند و انقلابی‎گری و  روشنفکران غربزده را مثل چماق می کوبند بر سر ما، این شده شعار و چماقی برای مقابله با انقلابیون و روحیه انقلابی. در زمان مشروطه هم روشنفکرانی نفوذی، انقلابیون راستی را با انواع و اقسام شعارهای مختلف کنار زدند.

سلیمی با  اشاره به سخنان اخیر هاشمی رفسنجانی در جمع دانشجویان، تاکید کرد: اصل سخن وی خوب است اما اگر مرزها را شفاف بیان نکنیم این مستمسکی می شود برای به حاشیه بردن جناح حزب الله و انقلابیون راستین.

وی در پایان ابراز امیدواری کرد که "سخنان هاشمی رفسنجانی زمینه سوءاستفاده فتنه گران برای شکستن وحدت و صف مستحکم مردم نشود."

---------------------------------

مجنون: حالا مرتب بگویید شما تند و افراطی هستید . این هم جواب!



ارسال شده توسط مجنون در 89/5/15:: 12:41 عصر

بنویسید نقشه نقش بر آب،بنویسید فتنه نافرجام
بنویسید تفرقه تعطیل، بنویسید توطئه ناکام

نامه ای فکس سوی آمریکا و تلکسی به مقصد تل آویو
بنویسید آسمان آبی، بنویسید مملکت آرام

از عنایات ایزد منان، سایه افکنده بر سر ایران
همنوایی رهبر و مردم، یادمان شهید و یاد امام

انقلابی که مادرش زهراست، انقلابی که اهل عاشوراست
انقلابی که بیمه ی شهداست، تا خدا هست نیست نافرجام

عهد بستیم وحدت کلمه،جنگ قومی و مذهبی هرگز
قوم ما تا همیشه ایرانی،مذهب ما الی الابد اسلام

کوری چشم دشمنان خدا، نشود فارس از بلوچ جدا
نرسد آفتی به وحدت ما، اهتمام همه به حفظ نظام

هرکسی رغبت حرم دارد، پای بر نفس خویش بگذارد
تاشود باب دیدن حق باز، بست باید ز خون خود احرام

فتنه بادکنکی

شاعر:سعید حدادیان



ارسال شده توسط مجنون در 89/5/8:: 12:54 صبح

تصویرسنجی

از این پس به صورت گاه گاه تعدادی تصویر در وبلاگ قرار داده شده و درصورت صلاحدید از نظرات ارزشمند خود در خصوص این تصاویر بنده را بهره مند نمایید.



ارسال شده توسط مجنون در 89/5/8:: 12:54 صبح

سایت رسمی آقای هاشمی رفسنجانی ضمن انتشار خاطرات وی اعلام کرد میرحسین موسوی با طرح اینکه احتمال بمباران وجود دارد، خواستار تعطیلی کارخانه پلی اکریل اصفهان بود.

هاشمی چه می نویسد؟


این سایت با درج روزشمار خاطرات هاشمی رفسنجانی از روز 6 مرداد 1365 و در مطلبی با عنوان «موسوی به فرمانده جنگ پیشنهاد کرد: پلی اکریل اصفهان به جهت خطر بمباران هوایی تعطیل شود!»، می نویسد «سرهنگ جمالی جانشین فرمانده نیروی زمینی آمد. گزارش سمینار امنیت بین المللی ژنو را داد. انستیتوی مطالعات استراتژیک برگزار کرده بود. او خواستار تعجیل در تعیین فرمانده نیروی زمینی شد.عصر تلفنی گفتم و احتمال انتخاب شدن سرهنگ حسنی سعدی را مطرح کردم. کمی ناراحت شد و گفت در صورت آمدن آقای حسنی سعدی، نمی تواند به عنوان جانشین ایشان عمل کند. نخست وزیر و وزیر کشور پیشنهاد تعطیل شدن کارخانه پلی اکریل اصفهان را به خاطر احتمال بمباران شدن مطرح کردند. از نیروی هوایی پرسیدم، گفتند از فردا هواپیمای اف 14 در فضای اصفهان و تهران خواهند گماشت و امنیت نسبی دارد...».شایان ذکر است محسن رفیق دوست وزیر سپاه در کابینه موسوی اخیراً در مصاحبه ای ضمن دفاع از هاشمی رفسنجانی، انتقاداتی را متوجه عملکرد موسوی در زمان جنگ کرده و گفته بود: درست قبل از پذیرش قطعنامه ما احساس می کردیم که مملکت امکانات وسیع نداشت ولی این مهم نبود. مهم این بود که این امکانات آن طور که نظامی ها می خواستند درخدمت جنگ قرار نمی گرفت. یعنی اکثر اوقات در دولت با پیشنهادهایی که برای جنگ می شد مخالفت می کردند و دائم می گفتند شماکه می دانید نمی توانید بغداد را بگیرید چرا ول نمی کنید؟چرا جنگ را تمام نمی کنید؟ این حرف ها در درون دولت زده می شد. برای همین آقای هاشمی من را صدا کرد و گفت: برو در وزارتخانه ات بشین، من می خواهم توپ را به زمین دولت بیندازم. سپس حکم داد که میرحسین موسوی رئیس ستاد، آقای بهزاد نبوی معاونت لجستیک و آقای خاتمی معاونت تبلیغات جنگ شوند. حالا دولت خودش باید می جنگید و آقای هاشمی با این کار دولت را به وسط میدان برد که منجر شد به آن نامه ها. آقای هاشمی می گفت دولت شعار جنگ می دهد ولی تماماً در خدمت جنگ نیست باید تکلیف را روشن کنیم.
گفتنی است که طی ماههای اخیر سران فتنه میرحسین موسوی را نخست وزیر دوران دفاع مقدس می نامیدند و اکنون خاطرات آقای هاشمی نشان می دهد که او نه فقط در خدمت جنگ نبود بلکه در کار جنگ کارشکنی نیز می کرد.

دیدگاه :

اول -محسن رفیق دوست خودش چنگی به دل نمی زند و اگر نبود عدم ولایتمداری گروههای سیاسی اعم از چپ و راست تا به حال به وضعیت امثال ایشان رسیدگی شده بود و ...

دوم - نقل این خاطرات به معنی تایید مورخ نبوده بلکه از سر بیکاری و بطالت و صرفا جهت فعال نشان دادن وبلاگ آورده شده است .

سوم- واقعا اداره جنگ یا پشتیبانی و تبلیغات آن دست چه افراد دلسوز و متعهدی بوده است ؟ حیف که اگر اداره کنندگان جنگ کمی با امام راحل عظیم الشان و منویات ایشان همسو و هم جهت بودند چه ها که نمی شد؟ آیا نوشیدن جام زهر لازم بود؟... 



ارسال شده توسط مجنون در 89/5/3:: 12:33 صبح

حکایت عمار یاسر گفتن های علی ابن ابیطالب تکان دهنده است.حکایت عمار یاسر و نقشی که رهبر انقلاب برای خواص ترسیم کردند؛ یادآور برهه ای تاریخی است؛ زمانی که علی(ع) در مصدر حکومت بود و با صلابت لب به سخن می گشود؛ اما در عین حال جای خالی عمار یاسرها و ابن تیهان ها و ذوالشهادتین ها را نیز در کنار خود احساس می کرد و این همه را به صحابه گوشزد می نمود تا بدانند در جایگاهی که می بایست در دفاع از ولایت قرار بگیرند، قرار نگرفته اند.رهبر انقلاب مکررا در خصوص تطابق شرایط کنونی با زمان امیرالمومنین(ع) سخن گفتند. ایشان در دیدار با مردم قم در سالگرد قیام 19 خرداد فرمودند:«ببینید در جنگ صفین، امیرالمؤمنین در مقابل کفار که قرار نداشت؛ جبهه‌‌‌‌ی مقابل امیرالمؤمنین جبهه‌‌‌‌‌ای بودند که نماز هم میخواندند، قرآن هم میخواندند، ظواهر در آنها محفوظ بود؛ خیلی سخت بود.کی باید اینجا روشنگری کند و حقائق را به مردم نشان دهد؟ بعضی ها حقیقتاً متزلزل میشدند. تاریخ جنگ صفین را که انسان میخواند، دلش می لرزد. در این صف عظیمی که امیرالمؤمنین به عنوان لشکریان راه انداخته بود و تا آن منطقه ی حساس - در شامات - در مقابل معاویه قرار گرفته بود، تزلزل اتفاق می‌‌‌افتاد؛ بارها این اتفاق افتاد؛ چند ماه هم قضایا طول کشید. یک وقت خبر می‌‌‌‌آوردند که در فلان جبهه، یک نفری شبهه ای برایش پیدا شده است؛ شروع کرده است به اینکه آقا ما چرا داریم میجنگیم؟ چه فایده دارد؟ چه، چه.»

ایشان همچنین ادامه دادند:«اینجا اصحاب امیرالمؤمنین - یعنی در واقع اصحاب خاص و خالصی که از اول اسلام با امیرالمؤمنین همراه بودند و از امیرالمؤمنین جدا نشدند - جلو می‌‌افتادند؛ از جمله جناب عمار یاسر (سلام اللَّه علیه) که مهمترین کار را ایشان میکرد. یکی از دفعات عمار یاسر - ظاهراً عمار بود - استدلال کرد. ببینید چه استدلالهائی است که انسان میتواند همیشه اینها را به عنوان استدلالهای زنده در دست داشته باشد. ایشان دید یک عده‌‌‌‌ای دچار شبهه شده‌‌‌‌اند؛ خودش را رساند آنجا، سخنرانی کرد.»

رهبر انقلاب با اشاره به مواضع انقلابی عمار یاسر افزودند:«یکی از حرفهای او در این سخنرانی این بود که گفت: این پرچمی که شما در جبهه‌‌‌‌ی مقابل می‌‌‌‌بینید، این پرچم را من در روز احد و بدر در مقابل رسول خدا دیدم - پرچم بنی امیه - زیر این پرچم، همان کسانی آن روز ایستاده بودند که امروز هم ایستاده اند؛ معاویه و عمروعاص. در جنگ احد، هم معاویه، هم عمروعاص و دیگر سران بنی امیه در مقابل پیغمبر قرار داشتند؛ پرچم هم پرچم بنی‌‌‌‌‌‌امیه بود. گفت: اینهائی که شما می بینید در زیر این پرچم، آن طرف ایستاده‌‌‌‌اند، همینها زیر همین پرچم در مقابل پیغمبر ایستاده بودند و من این را به چشم خودم دیدم.این طرفی که امیرالمؤمنین هست، همین پرچمی که امروز امیرالمؤمنین دارد - یعنی پرچم بنی‌‌‌‌‌هاشم - آن روز هم در جنگ بدر و احد بود و همین کسانی که امروز زیرش ایستاده‌‌‌‌‌اند، یعنی علی‌‌بن‌‌‌ابی‌‌طالب و یارانش، آن روز هم زیر همین پرچم ایستاده بودند. از این علامت بهتر؟ ببینید چه علامت خوبی است. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند، در یک جبهه. پرچم، همان پرچم جنگ احد است؛ آدمها همان آدمهایند در جبهه‌‌‌‌‌ی دیگر، در جبهه‌‌‌‌‌ی مقابل. فرقش این است که آن روز آنها ادعا میکردند و معترف بودند و افتخار میکردند که کافرند، امروز همانها زیر آن پرچم ادعا میکنند که مسلمند و طرفدار قرآن و پیغمبرند؛ اما آدمها همان آدمهایند، پرچم هم همان پرچم است. خوب، اینها بصیرت است. اینقدر که ما عرض میکنیم بصیرت بصیرت، یعنی این.»

عبارت "این عمارِ" رهبر انقلاب در جریانات بعد از انتخابات فراگیر شد تا خواص بدانند نقشی که می بایست ایفا کنند، نقشی است که در شخصیت عمار یاسر و صراحت های او در تبیین مسائل تبلور پیدا کرده است.بیان "این عمار" یادآور وقایعی تاریخی است. آنجا که علی(ع) با نام بردن از عمار یاسر، ابن تیهان و ذوالشهادتین از کم کاری خواص گلایه کرد.

این عمار؟

...می گویند آخرین خطبه حضرت قبل از شهادت بوده است. خطبه ای که حکایت از یک سینه داغ و غصه داشت و خواصی که نشناختند علی را و نفهمیدند عظمت ولایت را و خویشتن را بر حقایق و رأی امام مقدم داشتند؛ علی از جهاد می گفت و آنان مشغول دنیایشان بودند و مشغول سیاست بازی هایشان. فکر و ذکرشان تنها منافع سیاسی شان بود؛ حاضر نمی شدند از خود هزینه کنند. سپر امام نبودند، گاه اگر فرصتی می شد تنها به تایید امام و تصمیمات او بسنده می کردند! شاید اگر ولایتمداران امروز، در کوفه زمان علی ابن ابیطالب حضور داشتند، وضع به گونه ای دیگر رقم می خورد؛ اما آن روز غربت علی وصف ناشدنی بود.حکایت عمار یاسر گفتن های علی ابن ابیطالب تکان دهنده است. کسی در اوج قدرت و این گونه سخن گفتن:

ما ضَرَّ اِخوانُنَا الَّذینَ سَفِکَت دِماؤُهُم و هُم بِصفّین الا یَکونوا الیَوم اَحیاء،
برادران ما که خونشان در صفین ریخته شد ضرر نکردند که اگر امروز زنده بودند،

یَسیغونَ الغَصَص و یَشربونَ الرنق
خوراکشان غم و غصه و نوشیدنی شان اندوه می شد

قَد والله لَقوا الله فَوَفاهم اُجورَهم واحلهم دارَ الامن بَعد خَوفهم
قسم به خدا در حالی خدا را ملاقات کردند که خدا اجرشان را به تمامی داد و بعد خوف آنها را ایمن گرداند

أینَ إخوانِیَ الّذینَ رَکِبوا الطَّریق ، وَ مَضَوا عَلی الحَقّ ؟
کجایند برادران من که راه حق را رفتند؟

أین عمّار، أین ابن تیهان، أین ذُو الشهادتین؟
عمار کجاست؟ ابن تیهان کجاست؟ ذوالشهادتین کجاست؟

أین نُظرائُهم مِن إخوانِهمُ الذینَ تَعاقَدُوا عَلی المُنیة و أبْردَ بِرؤوسِهم إلی الفَجَرة؟
و کجایند مثل عمار، مثل ابن تیهان، مثل ذوالشهادتین که در راه حق با هم عهد بستند و سرهایشان را برای ستمگران فرستادند؟
ثُمَّ ضَرَب علیه السلام بِیَدِهِ عَلی لِحیَتِهِ الشَّریفة الکریمة ، فَأطالَ البُکاء
حضرت به اینجا که رسید به صورت خود زد و گریه ای طولانی کرد

ثم قالَ علیه السلام :

اوه عَلی اِخوانی الَّذینَ تَلوا القُرآن فاحکُموه
آه از آن بردارانم که قرآن را خواندند و آن را حَکَم قرار دادند

وَ تَدبروا الفُرَضَ فاقامُوه
در واجبات اندیشیدند و با معرفت آن را برپا داشتند

اَحیُوا السُّنَّه و اَماتُوا البِدعه
سنت ها را احیاء کردند و بدعت ها را میراندند

دُعُوا لِلجهاد فَاجابوا
به جهاد دعوت شدند و آن را اجابت کردند

وَ وُثقوا بِالقائد فَاتبعوه
و به قائد و راهنمای خویش ایمان داشتند و از او تبعیت کردند
ثُمَّ نادی بِاَعلی صوته : الجهاد الجهاد عبادَ اللَّه، ألا و إنّی مُعسکرٌ فی یومی هذا، فَمَن أراد الرَّواح إلی اللَّه فَلْیَخرجُ

سپس با صدای بلند فرمود: جهاد! جهاد! ای بندگان خدا! که امروز من آماده ام و هر که قصد خروج الی الله دارد با من بیاید...
اکنون اما اگر چه سخن از همان رسالت عمار است اما قطعا شرایط با آن روزها تفاوت دارد. اینجا دیگر کوفه نیست. و این تحقق همان نگاه روشن امام است که بسیجیانش را برتر از اصحاب علی(ع) و سیدالشهدا(ع) می دانست.امروز اگر چه صحنه، صحنه صفین است و حقایقی ناگفته مانده است؛ اما بسیارند کسانی که در دفاع از حریم ولایت جان بسپارند و انگار حماسه 9 دی تجلی همین معنا بود؛ تجلی بیعتی دوباره با آرمان ها و نظام.اکنون سخنان رهبر انقلاب اتمام حجتی است برای خواصی که هنوز عقب تر از مردم و دانشجویان و طلاب حرکت می کنند؛ آنان که هنوز با تردید سخن می گویند و عماروار به مواجهه با جبهه باطل نمی شتابند. علی امروز به اندازه کافی یاور دارد اما کلامش اتمام حجتی است که در آینه آن می توان دلسوزی برای خواص را دید. و امروز روزی است که همه باید عمار باشند...



درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پیوندها