سفارش تبلیغ
صبا ویژن


ارسال شده توسط مجنون در 89/3/29:: 1:42 صبح

در پی انتشار مطالب اخیر وبلاگ ، چند کامنت یا نظر از جانب افراد مجهول الهویه داشتم که ضمن تهدیداتی ، از ظن خود یار بنده شده و در خصوص هویت نویسنده این وبلاگ اظهارنظر کرده بودند . به هرحال از این که ذهنتان بر روی هر کسی در محلات ، تهران ، قم ، دلیجان ، نیمور ، باقرآباد و حومه  ، دهات ، قصبات و... رفته جز خودم خوشحال و مسرورم اما از اینکه افراد محترمی را متهم کرده اید ؛ مغموم .

عزیزان دل ! اگر به کانون دانشجویان-فارغ التحصیلان و گلکاران محلات انتقادات متعدد دارم و می خواهم سر به تن برخی ها نباشد ، علتش این است که بنده خود سالها عضو کانون بوده ام و شاهد ایجاد انحراف در آن ، گرچه از اول هم نسبت به صحت روند حرکت آن تردید داشتم ولی ترکیب اولیه کانون کمی انسان را دلگرم می کرد ولی در ادامه متاسفانه ....

این را گفتم که دایره جستجوی شما کمی تنگ شود و برای یافتن نگارنده وبلاگ جزیره مجنون اینقدر به در و دیوار نزنید ...

اطلاعیه wanted

به یابندگان نویسنده وبلاگ جزیره مجنون یا کسی که جنازه او را تحویل دهد مبلغ متنابهی تخم گل ببخشید بذر گل ، خدمات درمانی و بهداشتی(آمپول مفتی) و بسته ها و خدمات آموزشی موسسه ... به همراه لوح تقدیر کانون دانشجویان-فارغ التحصیلان و گلکاران اهداء می گردد .

 



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/26:: 10:14 صبح

جریان فتنه در آبرویه – پرونده نخاله ها قسمت سوم

در دو قسمت قبلی کلیاتی از این جریان و عناصر آن بیان شد. در این قسمت به عملکرد آنها می پردازم. این جریان با راهبرد و استراتژی "مُخَم و مُخَم مُخالفم" از ابتدا سعی کرده حرکتهای خلاف روال و برعکس عموم، در عرصه نیروهای انقلابی و حزب اللهی محلات داشته باشد.
شاید تا پیش از جریان فتنه، این نوع حرکات آنها ملموس نبود ولی در این مقطع بر  اساس خطای فاحش محاسبات؛ هرچه داشتند رو کردند و عریان به صحنه آمدند ...خیلی عذر می خواهم ، در این جمع کاملا عوام به غیر از یکی دونفر بعید است بقیه بفهمند خطای محاسباتی یعنی چه! ولی به تحلیل و نظریات بیرون از محلات (بخوانید قم) تکیه کردند و بر اساس خطوط ترسیم شده از جانب آنان حرکت کردند. اینکه می گویم خطوط ترسیمی نه اینکه یک حرکت مافیایی زیرزمینی مراد باشد بلکه بر اساس دیدگاهها و نظرات آن فرد یا افراد راه پیمودند.
یکی از راهکاری این جمع حضور و مشارکت در تمامی عرصه های اصولی، مذهبی و ارزشی است که البته پس از مدتی به صورت ناگهانی ساز مخالف زده و انشعاب می کنند، مثال بارز این امر حضور اولیه و مشارکت در هیات مناجات شعبانیه یا هیات یاد یاران است. به صورت واضح اینان در هیات یاد یاران حاضر شده، همراهی نموده و مسئولیت پذیرفتند ولی پس از مدتی ناگهان کار را بر زمین گذاشته و موجبات اخلال در امور را فراهم نمودند.
از نکات بدیع در خصوص این جمع هردمبیل فاقد تحصیلات آکادمیک، پیوند با بخشی(طیف علامه) از کانون دانشجویان -فارغ التحصیلان –گلکاران محلات است، شاید عجیب نباشد که آنها بر اساس مشترکاتی که حالا رخ نموده بود، از طریق شاه کلیدی به نام ق.ر.ا به کانونیها وصل شدند و یکی از اصلی ترین اشتراکات، ارادت وافر و علاقه عجیب یهویی(ناگهان) به یک روحانی تهرانی اصالتا محلاتی ساکن قم میباشد. چنانکه پس از جریانات انتخابات اینان که در مسجدالقائم (عج) جز سروصدا و شلوغ بازی کاری نداشتند و سالها سخنان سخنوران و عالمان برجسته ای همچون آیات و حجج اسلام سید احمد خاتمی، سید احمد علم الهدی، خزعلی و ...در گوششان فرو نرفته و نهیبی به آنها نزده بود؛ یکدفعه جذب روحانیت از نوع خاص آن شده، جزوه و سی دی سخنان آقای شیخ ....را استنساخ یا شاید استنسیل کرده، دست به دست می چرخاندند و از وی استفتاء می نمودند! و با حرص و ولع در قالب پیامک یا نگارش در وبلاگ منتشر می نمودند و اواخر کار به جایی رسیده بود که رهنمود اخلاقی می گرفتند و مو به مو عمل می کردند؛ شکرالله مساعیهم اجمعین من الاولین الی الاخرین ...
ناگهان این جمع چنان در روحانیت از نوع خاص ذوب شد که یک هیات نمایندگی از آنان در مراسم تشییع آیت الله ابن الرضا رحمت الله علیه از علمای خوانسار شرکت نموده (با ماشین عکس زده و هیبت عزادار) و با نمایندگان اعزامی مراجع از جمله آقایان شیخ محمدجواد فاضل و شهرستانی و ...دیدار و گفتگو نموده و در خصوص مسائل چندجانبه رایزنی کرده و خود را از دوستان و منتسبان اخوان ....در قم معرفی می کردند، خدا این سفرهای خارجی و مذاکرات بین المللی را قبول فرماید!



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/24:: 1:3 عصر

با سلام

دایی ح ؛ عجب بیانیه ای در وصف قاسم خان رئیس اکبری صادر کرده ای در وبلاگتان(م -ث)!

این حتما از تبعات بیطرفی و انصاف است .

متنی که در وبلاگ دایی ح نوشته شده اینقدر دقیق است که گمان می کنی خود قاسم نوشته یا لااقل آمار را خود قاسم به دایی ح داده است ...فقط کاش تعداد ویلچرها و دمپایی ها را هم ذکر می کردید.

دایی ح !چنان نوشته ای که گویا تا پیش ازاین کسی در بیمارستان محلات کاری نکرده است ، گرچه نمی توان زحمات قاسم رئیس اکبری را نادیده گرفت که به نوعی در حق بنده هم الطافی داشته است ... طبیعتا اگر ایمان به عنوان پیش نیاز ، قرین این اعمال باشد در درگاه الهی به عنوان عمل صالح مقبول می افتد و اگر نیت چیزی دیگر باشد جز رضای خدا مثلا تشویق مردم و دیدن آن فرد یا ایجاد محبوبیت و شهرت ؛ بر اساس همین منطق با آن اعمال رفتار خواهد شد ...

در نهایت ارتباط فرهنگ با بیمارستان و دمپایی و ویلچر و قاسم خان و ....را در نیافتم . ضمنا فرهنگ مجموعه ای از بایسته ها و ارزشها و نمادها و...است و بر اساس این تعریف از فرهنگ نمی توان آن را به فردی نسبت داد و فردی را با یا بی فرهنگ خطاب کرد ، البته جامعه شناسی چنین می گوید .

دایی ح ! فکر کردم ازدواج در تهران و وصلت با یکی از نزدیکان شهردار سابق تهران و رئیس جمهور فعلی(آقای ق) که تا چندی پیش از مدیران وزارت ارشاد بوده ، در شما تغییراتی حاصل کرده است اما ...



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/24:: 1:3 عصر

چند شب پیش که یک مستند از سیما در خصوص عطاءالله مهاجرانی این فرد چند چهره چهار زنه...پخش می شد نمی دانم چه شد که یاد آقای نماینده مجلس ششم محلات و دوست محلاتی آقای مهاجرانی افتادم ...ناخودآگاه خاطرات آن دوره در ذهنم مرور شد که این آقای حاجی کویت چگونه از مهاجرانی دفاع می کرد و به اصطلاح یقه پاره می کرد و هرچه خیرخواهان گفتند ایشان نشنید یا سعی کرد نشنود ...

چندی پیش شنیدم آقای نماینده اسبق محلات در یک اظهار نظر خصوصی ، نسبت به حمایت از این وزیر شیرخر خورده دولت اصلاحات ابراز پشیمانی کرده و ندامت ، البته دیگر پشیمانی را چه سود ؟

یادم نمی رود پس از راهپیمایی مردم محلات علیه این نماینده مجلس ششم ، وی در مراسمی در حسینیه شهید محلاتی که به همت شورای تامین ، فرماندار وقت و سایر دوائر دولتی برگزار شد ؛ پشیمانی از گذشته را به گونه دیگری به نمایش گذاشت و گفت : مردم محلات ! ما ایرانیها این همه گفتیم مرگ بر صدام چه شد؟ صدام همین الان سرحال و قبراق سر جایش نشسته است و البته به لطف خدا ، کمتر از یک دهه از این سخنان گهربار جناب حاجی کویت ، صدام به اسلافش پیوسته و به درک تشریف فرما شدند .

حالا باید پشیمانی اول را باور کرد یا دوم را ؟ قضاوت با شما ....

هرچه می خواهم ول کن این برادر بزرگوار شوم ، به جان عزیز شما نمی شود ...



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/17:: 12:9 عصر
اندر خصایص محلاتی ها

مردم هر شهر و دیاری دارای یک سری ویژگی های خاصی هستند ویژگی هایی جمعی که قابل انطباق بر غالب آنان خواهد بود.
گاهی این خصیصه ها به حدی مشهور میشوند که با شنیدن نام آن شهر خصیصه آنان فورا به ذهن خطور میکند. مثلا خوزستان و مردم خونگرمش، اصفهان و مردم مقتصدش و ...
برای محلاتی ها هم میتوان خصیصه های جمعی برشمرد. خصوصا در کلام پیرمردهای محلاتی میتوان تشبیهات جالبی از ویژگی های محلاتی ها پیدا کرد.

مثلا محلاتی ها آرد جو هستند و دلیجانی ها آرد گندم (به اصطلاح آرد گندم خودشو میگیره ولی آرد جو به سختی خودشو میگیره کنایه از همبستگی دلیجانی ها با هم و گسستگی محلاتی ها از هم)؛
یا آب محلات از لای سنگ میاد (کنایه از تنگ نظری)؛
و موارد دیگر.

از جمله این خصیصه ها این است که : محلاتی ها غریب پسندند.
غریب پسندی با غریب نوازی یا مهمان نوازی تفاوت دارد. غریب پسندی یعنی ترجیح دادن شخص غیر محلاتی بر محلاتی در مقام مقایسه حتی اگر محلاتی امتیازات بیشتری داشته باشد. یعنی محلاتی بودن باعث میشود بسیاری از امتیازات فرد دیده نشود. خلاصه اینکه یعنی مرغ همسایه غازه!
روشن است که غریب نوازی خصیصه ای مثبت است و غریب پسندی خصیصه ای منفی. این خصیصه را خود در موارد فراوان به چشم دیده ام که مورد آخریش مرا به فکر واداشت چرا که ترجیح غیر محلاتی بر محلاتی نبود بلکه ترجیح محلاتی مقیم بیرون بر محلاتی مقیم داخل.

مرحوم آیه الله مقدسی

قصه مربوط به جلسه بزرگداشت مرحوم آیت الله مقدسی و جلسه بزرگداشت مرحوم آقای نادری است. اشتباه نشود در بزرگی مرحوم نادری و لزوم برگزاری جلسه ای درخور شأن ایشان جای هیچ شک و شبهه ای نیست و بسیار خوشحال شدیم که در زیرزمین جدیدالاحداث مسجدالقائم برگزار شد آن هم به گونه ای آبرومندانه.
اما تعداد زیادی پس از مراسم سالگرد مرحوم آیت الله مقدسی این سوال را از خود میپرسیدند جلسه ای به این مهمی با این جمعیت چرا در این محیط بسته و کوچک و نفس گیر؟
پیگیری ماجرا به آنجا ختم شد که برخی مانع تراشی کرده اند و هزار بهانه که در زیرزمین جدید ممکن نیست! الحمدلله که این موانع به همین زودی برطرف شد!!
انشاءالله این حضرات در "یوم تبلی السرائر" شرمنده هویدا شدن نیات خود نخواهند بود البته اگر در همین دنیا کوس رسوایی شان به صدا در نیاید.



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/13:: 11:33 عصر

منتقدان وبلاگ چه می گویند؟

گزینه اول - چرا همه پیاما را نمیزارید؟ (نمی گذاربد)شماها جون بگیرید میشید طالبان ایران . تاریخچه پیدایش طالبان را مطالعه فرمائید.
گزینه دوم - سلام ، باز هم خوشحالم که یک وبلاگ محلاتی راه افتاده . شما که زحمت میکشید و مدیریت این وبلاگو دارید به این مساله فکر گنید که حرفتون و نوشته هاتون و کلام و همه چیزتون باید برابر احکام اسلامی باشد . به نظرم این تفکر و این اصطلاحات و این موضوعات را دنبال کردن نه عین خواست دینه و نه تکلیفه و مطمئنا خیر آخرتی برایتان به دنبال نداره. موضوع انتخابات تموم شد. و این را یادتون باشه که جلوتر از مقام معظم رهبری حرکت کردن و اظهار نظرهای نادرستو نسبتهای بد و ناشایست به برادرهای دینی و افراد دادن اثرات بسیار بدی را بنام دین میگذاره . اگه یادتون باشه مقام معظم رهبری در آخرین سخنرانی قبل از انتخابات سال گذشته خود ((روز 14 خرداد 88)) فرمودند ((من یک رای دارم و گمان میکنم کسی هم نمیدونه ....و هر کس هم به هر کسی میخواد رای بدهد و ...... )) حال هر کس بر اساس خواسته های اجتماعی و اقتصادی و دینی و فرهنگی خودش به فردی رای داده و قضیه قبل انتخابات و بعد انتخابات دو مساله بسیار متفاوت است و به فرموده رهبر انقلاب در تاریخ 4/9/88 ((:: مراقب باشید مواظب باشید نمیشه هر کسی را به مجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق توصیه من اینه ...در تشخیص ها خیلی باید مراقبت کنیم ..در مصداق های مختلف دقت بشود ....))همچنین آقا در همان تاریخ فرمودند :(( توصیه من اینه نمیشه هر کسی را به مجرد اینکه یک کلمه حرفی بر خلاف آنچه که ما ف مثلا من و شما فکر میکنیم زد بگیم آقا این ضد ولایت فقیهه )) == دوستان عزیز اگر تمام اظهار نظرهایتان مطابق با شرع و دین باشد شما اثر گذار خواهید بود در غیر اینصورت حرکتتان طالبانی است و خودسرانه به راهی می روید که افراطیون اصلاح طلب رفتند . از نظر بنده افراطیون اصولگرا به مراتب بدتر از افراطیون اصلاح طلب هستند چون رفتار بد اصولگراها در اذهان عمومی به حساب دین نوشته می شود . و باز هم به نظر بنده میانه روهای اصولگرا و میانه روهای اصلاح طلب در اصول با هم یکی و در روش اختلاف سلیقه دارند و وجودشان هم به یک اندازه برای کشور و نظام و اسلام لازم است . خواهشا کامنتم را بدون سانسور بگذارید . ممنون

اینها برخی از آخرین نظرات در پاسخ به مطلب پرونده فتنه در آبرویه قسمت اول و دوم است . در پاسخ این دوستان باید گفت چرا عادت کرده اید که تهدید کنید ؟ چرا اینقدر اگر اگر می کنید؟ دیدید که اهل هیگچونه سانسوری نبوده و نیستم و کلیه نظرات را مستقیما بر روی وبلاگ منتقل می کنم .
اما در پاسخ به این دوستان عزیز منقد باید گفت انسانهای شریف و بزرگوار ،آیا خود می دانید که طالبان چگونه شکل گرفت؟ با چند انتقاد ساده از مشی عده ای باید منتقد را به طالبان منتسب کرد؟ برادر یا خواهر عزیز بر اساس یکسری کلیشه تکراری چیزهایی شنیده ای و بدون درنگ تکرار می کنی. اینقدر برایت بگویم که طالبان گروهی است که شعار بازگشت به اصول اساسی اسلام را سر می داد از جمله جهاد با کفار ، بد نیست بدانید که طالبان محصول زمان اطلاعاتی پاکستان است ، البته سرویس اطلاعاتی ارتش پاکستان و طالبان تشکیل شد برای مقابله با ارتش سرخ شوروی و پمپاژ روحیه مقابله با آنان در جهت منافع امریکا که بعدها روند آن تغییر کرد و ...حالا انتقادات بنده و امثال بنده چه ربطی دارد به طالبان؟ برادر یا خواهر عزیز ، شما را ارجاع می دهم به مطالعه در خصوص نحوه شکل گیری طالبان و البته ربط آن به حقیر .
اما در مورد دوم ؛ بنده برای اینکه متهم نشوم به سوء استفاده از رهبری تا به حال به نقل مطالبی از معظم له نپرداختم اما شما آغازگر این مسئله شدید . عزیز دل برادر جریان فتنه روشن تر از این حرفها وو سخنان است . اگر ملاک برای شما رهبری است شما را ارجاع می دهم به سخنان امروز (مورخ 13/3/89) ایشان که مجددا به جریان فتنه که توسط دشمنان نظام طراحی شده است اشاره فرمودند . حالا باید به ایشان گفت جریان تمام شده و چرا ادامه می دهید؟
برادر جان یا خواهر محترمه ، چه چیزی تمام شده است؟ جریان فتنه؟ همین امروز اگر زمینه ای برای فتنه گران نه در تهران که در محلات آرام و آسوده فراهم شود چه  ها که نمی کنند؟
عزیز جان خوب است که از پیله خود بدر آییم و کمی آنطرف تر را بنگریم . در همین محلات عناصری در راه این جریان جانفشانی می کردند و به صورت مستمر در درگیریهای تهران شرکت داشتند . می خواهی اسامی همین مسجد القائمی هایی را که در جریانات و درگیریهای تهران حضور داشتند بگویم؟ فکر می کنی هنوز عبرت گرفته اند؟

شاید منظور شما مسئولین باشد . همان آقایی که رهبری عزیز در دیدارهای خود خواستند علیه او به عنوان سران جریان فتنه شعار داده نشود تنها چند روز بعد از این لطف رهبری ، در مشهد چه چیزهایی که مطرح نکرد؟ آقای رئیس مصلحت در مشهد مگر نگفت اگر نظام بسیجی دارد ما هم باید به قشر دانشجو و کارگر اتکا کنیم . برادر چرا سر در میان برف کرده اید؟
اگر مایل بودی مطالبی را به صورت کامنت بنویس یا برایم ایمیل کن تا به شما بزرگوار بگویم هم اکنون که  می پنداری آرامش برقرار است و صد البته برقرار است ، سران فتنه و هادیان فتنه چه می کنند البته اگر گوش شنوایی باشد .
و در نهایت اینکه در این راه از لومه لائم و سرزنش ملامتگران بیمی نیست ولی نمی دانم کامنتهای منتقد یا هتاک چرا اینقدر به هم شبیه هستند .آیا توسط یک نفر نوشته و ارسال می شود یا اینکه توسط یک مرکز واحد هدایت می شود ؟ الله اعلم !



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/6:: 9:42 صبح

جریان فتنه در آبرویه – پرونده نخاله ها قسمت دوم

در قسمت قبل قول دادم در خصوص عناصر طیف نخاله ها بیشتر بنویسم الوعده ، وفا . نسبت به این کار کمی اکراه داشتم و کمی با خود کلنجار رفتم ، اما چاره ای نیست و در راه آرمانها باید بیش از این هزینه نمود . برخی از این افراد از آشنایان سابق هستند اما دریغ و آه ...
اما عناصر شاخص این جریان به ترتیب ایفای نقش از چپ به راست عبارتند از :
-آقای ح.ن .م از اهالی مسجد القائم(عج) از نوع سابقه دار آن . فردی نه چندان مسن و نه چندان جوان ، نسبتا فرهنگی که در میان جمع مذکور فقط او می تواند کمی اهل مطالعه باشد . سالهایی است که بر اساس سلایق ، ساز مخالف یا شاید بهتر باشد بگوییم بوق و بلندگوی مخالف می زند . به نوعی این جریان حول این برادر عزیز شکل گرفته ، در جریان برخورد با جریان جلبک های سبز در محلات با وی نیز نیمچه برخوردی شده و بر اساس مصالحی به سرعت(کمتر از 24 ساعت) آزاد گردید و منجر به کیسه کردن ماستها از جانب وی شده بنحوی که کمتر در انظار عمومی اینگونه فعالیتها را دنبال می کند .
-آقای م.ص از برادران سابق نهاد انقلابی از نوع حفاظت اطلاعات آن...فردی که می اندیشد و فقط می اندیشد که زرنگ استز و از آموخته های شغل سابق در راستای فعالیتهای پنهان بهره می برد ، چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا . وی در این خصوص فعالیتهای چندی داشته که متعاقبا شرح داده خواهد شد .
-آقای م.ه که بواسطه شغلش در اطراف مسجد القائم(عج)مشاهده می شود . تنها هنرمند این طیف اوست ؛ چه هنری و هنرمندی!
-آقای ص.ص که در نهادی انقلابی خدمت می کند ، البته خدمت که چه عرض کنم . این برادر جوان اخیرا به فعالیت در فضای مجازی روی آورده و با برخی روحانیون در خارج از محلات (بخوانید قم) در ارتباط است و ...
-دو برادر به نامهای ج.ن و ا.ن که برادر بزرگتر مدتی طلبه بوده و بعدها از قم به محلات رحل اقامت  می افکند و همان بِه که درس و بحث را رها نمود و برادر کوچکتر که اصلا نیاز به نگاشتن چیزی در خصوص او نیست ...
-عناصر متفرقی چون م.ر در اراک یا ... (جوانی که بواسطه شناخت از او و خانواده اش حیفم آمد نامش را ببرم)که تحت آموزه های خارج از محلات(بخوانید قم) فعالیتهایی داشتند که برآیند همه این فعالیتها ، هدف واحدی را دنبال می نمود .
و در نهایت جمعی محدود از عناصر لُمپَن و قشری که جز لودگی هنری ندارند و بواسطه خلا مدیریت صحیح در مسجد ، در این سالها انتهای مسجد را تبدیل به سنگر مبارزه (بخوانید گعده گاه) کردند علیه خود مسجد و مسجدی ها و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمَل ...

شایان ذکر است بر اساس گزارشات موجود یکی از عناصر اصلی این جریان (با هویت معلوم نزد نگارنده) ، در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و پیش از اعلام کاندیداتوری میرحسین موسوی در این انتخابات ، به همراه اصلاح طلبان استان مرکزی به دیدار سید محمد خاتمی در دفتر وی (واقع در نیاوران خیابان شهید باهنر- خیابان یاسر-جنب آگاهی شمیرانات) رفته و از مشارالیه برای کاندیداتوری در انتخابات دعوت نموده بود ...

انشاء الله در قسمت سوم این پرونده ، فعالیتهای این طیف بیشتر واکاوی شده و مورد مداقه قرار خواهد گرفت ، برای مثال اینکه این طیف نخاله ها چگونه به کانون سکولار دانشجوبان پیوند خوردند و ...

البته در پرونده مفصل و جداگانه ای به ارتباطات این طیف با قم و برخی افراد(بخوانید علما)مقیم قم خواهم پرداخت ، بعون الله تعالی .



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

پیر مراد
چند سال از ارتحال عارف واصل و پیرمرادمان حضرت آیت الله سید عبدالعلی-طه- مقدسی می گذرد ...روزهایی که گذشت سالگرد پرکشیدن آن اسوه زهد و پارسایی به سوی ملکوت بود و بسی دریغ از نسیان و فراموشکاری ما خاکیان ...
در عظمت مکانت و جلالت آن عزیز سفر کرده که بوی امام راحل را با مشام انسان آشنا می ساخت بسیار دشوار است نگاشتن و گفتن ...
آن عزیز در سالهای پایانی عمر با دسته خوارج دست به گریبان بود و تمام تلاش خود را جهت کاهش ریزش جبهه عناصر خودی و دفاع از حریم ولایت امر و رهبری مصروف داشت . آن عزیز سفر کرد و رفت و سیه روی شدند کسانی که در مقابلش قد علم کرده و سعی در جدایی مردم از گرد این شمع محفل داشتند ؛ یادش هماره قرین خاطر ماست ...



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

حاجی کویت در محلات

شنیده شده اخیرا حاجی کویت یا همان آقای هادیزاده ، نماینده اصلاح طلب ارزشی و تجدید نظر طلب اصولگرای محلاتی ؛ بدنبال بررسی زمینه های فعالیت در محلات به این شهر سفر کرده و در حال نظرسنجی در این خصوص می باشد .
وی که با اعضای شورای شهر ، فرماندار و برخی دیگر از شهروندان همسوی خود ملاقات نموده و سعی دارد به همه بقبولاند که کبریت بی خطر شده است ...هادیزاده که همچنان در توهم بسر می برد طی اظهارات اغراق آمیزی در برخی محافل گفته که فاصله میان بانک ملی تا چهارراه مخابرات را طی سه ساعت پیموده است ؛ عجب استقبالی !
آقای حاجی کویت باید بداند که حتی اگر راست بگوید نباید جو گیر شد ، چه اینکه فردی مانند او دیگر به فراموشی سپرده شده و تاریخ مصرف خود را از دست داده است زیرا طیف حامی وی عناصری تندتر ، باسوادترو ...تر از وی را طلب می نمایند .
توصیه به این عنصر ارزشی ضد انقلاب حامی روحانیت سکولار دیندار توصیه می شود این آخر عمری بیشار دنبال عاقبت به خیری برود یا کنج عزلت پیشه کرده و از خطاهای خود عذر به درگاه خدای ببرد شاید مقبول افتد !
البته ایشان اگر سایه پدری بر سر فرزندان وکیل ، روانشناس و ....خود در تهران بیافکنند بسی مقبول تر است ....در آینده در این باب بیشتر خواهم نوشت ...



ارسال شده توسط مجنون در 89/3/3:: 9:42 صبح

سنخ شناسی فتنه گران در محلات

مطلب اخیر در خصوص حاجی کویت واکنشهای هیجانی و بی ادبانه فتنه گران در محلات را در پی داشت و بنده را در خصوص افشای چهره پلیدعناصر مفلوک یاد شده مصمم تر نمود .
در اینجا به سنخ شناسی عناصر مذکور می پردازم . شایان ذکر است این عناصر در محلات چند دسته هستند :
اول- سکولارها یعنی تحصیل کردگان غیر مذهبی یا قائل به دین در حوزه شخصی و نه اجتماعی-سیاسی که بعضا در کانون دانشجویان محلات فعالیت دارند .
دوم- عناصر مذهبی که بعضا سابقه مذهبی و حزب اللهی رادیکال دارند ولی احساس می کننند اشتباه رفته اند و پشیمان هستند یا به آنجاییکه می خواسته اند نرسیده اند مثل همین حاجی کویت و دکتر قاسم و ....
سوم - عناصر بینابین این دو گروه
چهارم - عناصری که اصلا از اول با نظام و انقلاب میانه ای نداشته اند و مخالفتی هم ننموده اند ولی حالا شرایط را فراهم می بینند ...
اما حقیر از همه خطرناک تر را گروه دوم یعنی سوپردولوکسهای بی منطق پشیمان از گذشته که حاضر نیستند علنا به گذشته فحش بدهند ولی عملا به گذشته خود پشت کرده اند می دانم ...اتفاقا در عرصه اصلاح طلبان کشوری نیز چنین عناصری که قبلا از تندترینها بوده اند و در خیابان ولیعصر عج چه ها می کردند حالا داعیه اصلاح نظام و قانونمند کردن آن را دارند عناصری چون تاج زاده، گنجی ، باقی و...یا فردی مثل محتشمی پور که در زمان حمله آمریکا به عراق در مجلس می گفت باید به کمک صدام برویم و الخ .
از حوادث اخیر محلات که برخی از نقش آفرینان آن از دوستان سابق مذهبی خودمان بودند اینگونه برمی آید که این آقایان پشیمان از گذشته گویا عشق می کنند بچه های مذهبی را مثل خود از راه بدر کنند گویا عشق می کنند برخی مثل فلان و بهمان در صفهای انتهایی مسجد القائم را جذب خود کرده و از راه نظام جدا کرده اند ...می خواستم دعا کنم خدا همه را به راه راست هدایت کند که دیدم نمی شود چون دسته اول که انحراف اصلی از آنهاست غیر قابل برگشت هستند هم در درگاه الهی و هم در دامان نظام و باید منتظر اینده ای به مراتب بدتر باشند ؛ کین هنوز ار نتایج سحر است .... 
هنوز دلم نمی آید از کسی در محلات در این موضوعات نام ببرم ولی اگر خود اینگونه اراده کنند و بخواهند باکی نیست ، در آینده از نقش این اعزه بیشتر خواهم نوشت ....



   1   2      >
درباره
صفحات دیگر
آرشیو یادداشت‌ها
لینک‌های روزانه
پیوندها