مارادونا را ولش... غضنفر را بگیرش!!!!
سنت نامگذاری سال، سنتی چندین و چند ساله است. هدف هم اعلام اولویت و جهت گیری لازم برای کشور است. برای مسوولینی که فقط حرف زدنشان خوب است و عمل کردنشان در حد صفر، این نامگذاری ها محملی بود برای شعارهای دهان پرکن و سخنرانی های کذایی و همایشهای پر هزینه و غیره... و البته در و دیوار شهر هم بی نصیب نمیماند.
تا جایی که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مشهد به این موضوع تصریح فرموده و بیان کردند اگر این کارها هزینه ای نداشته باشد لازم نیست و اگر هزینه ای برای بیت المال داشته باشد جایز نیست.
تصور کنید پس از این تصریح رهبر فرزانه روز پانزدهم فروردین (اولین روز کاری یکی از قوای محترم مملکتی!!!!) رادیو را روشن میکنید و میشنوید: جمعی ـ پنجاه نماینده ـ از نمایندگان مجلس، پیشنهاد دادند که کمیسیونی در مجلس به عنوان کمیسیون جهاد اقتصادی تشکیل شود که با 113 رأی موافق، 55 رأی مخالف و 23 رأی ممتنع از مجموع 207 نماینده حاضر به تصویب رسید.
واقعا شوکه شدم! بعد از تذکر رهبری.... عجبــــــــــــــــــــــا!!!!!!!!!!!!! پس از سرگیجه مختصر به خودم دلداری دادم که برداشت من غلطه و قصه چیز دیگه ایه...
اما وقتی گشتی تو اینترنت زدم دیدم نه، من تنها نیستم که اینجوری فهمیدم.
به نظر من این بزرگترین پلاکاردیه که میشه تهیه کرد و شعاری ترین اقدامیه که تا حالا دیدم، برادرا و خواهرای نماینده خسته نباشند!!!! این رکورد به نام شما ثبت شد.
ای کاش یک هفته زودتر تشرف میاوردید به محل کار و لایحه بودجه مملکت را که زمین مونده بررسی میکردید که مهمترین مساله اقتصادی کشوره!!!! البته نه این که خدای ناکرده از تعطیلات کم کنید، نه، فقط بعد از تعطیلات رسمی میومدید تازه بعد از لایحه هم دوباره میرفتید تعطیلات!!!!!
ای کاش به صورت جهادی طرح نظارت بر نمایندگان را دنبال میکردید، همه اش یکساله که از فرمایش رهبری در لزوم این طرح میگذره و هنوز تو مجلس سرگردونه!!!!!
ای کاش حداقل کمیسیون ویژه را سالی تشکیل میدادید که رهبر معظم انقلاب این تذکر را نداده بودند. لااقل دلمون کمتر میسوخت و بعضی شائبه ها پیش نمیومد!!!!
ای کاش نماینده شهر ما از موافقین این طرح نبوده باشه. (اگه کسی به ایشون دسترسی داره خبر بگیره و به ما هم خبر بده)
ای کاش......
ای بابا اصلا ولش کن. این مملکت مال امام زمانه خودشون هم جمع وجورش میکنن. به ما و مسوولین هم ربطی نداره!!!! ما که عکس یادگاریمونو گرفتیم و تکلیفمونو (اهدا کردیم) نوشتیم!!!!
مقام معظم رهبری در دیدار با مردم منطقه عسلویه در ایام نوروز به تشریح مفهوم جهاد اقتصادی پرداختند که مولفه های مهم آن به شرح ذیل تقدیم می گردد:
- معنای جهاد اقتصادی این است که ملت ایران در این برههى از زمان، جهادش به طور عمده در عرصهى اقتصاد است... براى اقتصاد یک کشور، مهمترین بخشى که میتواند یک شکوفائى پایدار را به وجود بیاورد تولید است؛ بخصوص آن بخش اقتصاد تولیدىاى که متکى است به دانش، متکى است به علم؛ اینجا(پارس جنوبی) اینجور است؛ هم اقتصادى است، هم تولیدى است، هم علمى است؛ دانشبنیان است. این شایستهى ملت ایران است. اگر یک روز مردم این منطقه و مردم بخشهاى مختلف کشور در مقابل زورگوئى و پرروئى و زیادهطلبى دولتهاى غارتگر و متجاوز، آنجور باید مىایستادند، امروز در مقابل آن قدرتها شکل ایستادگى پیچیدهتر است، حساستر است، متنوعتر است؛ احتیاج دارد به یک مجاهدت پیچیده و عمیق.
- خوشبختانه ملت ما با فرهنگ مجاهدت آشناست. ما از مجاهدت بیگانه نیستیم. ملت ما در میدانهاى جهاد؛ هم جهاد نظامى در دوران هشت سال دفاع مقدس؛ هم جهاد سیاسى، در طول این مدت؛ هم جهاد اقتصادى و علمى، یک ملتِ امتحانداده است. ما آشنا هستیم با جهاد. این جهادى که امروز باید انجام دهیم از جهادهائى که تا امروز ملت ایران انجام داده، مشکلتر نیست؛ اما باید بدانیم چه کار میخواهیم بکنیم... جهاد اقتصادى صرفاً تلاش اقتصادى نیست، جهاد یک بارِ معنائى ویژهاى دارد. هر تلاشى را نمیشود گفت جهاد. در جهاد حضور و رویاروئى با دشمن مفروض است.انسان یک تلاشى می کند، دشمنى در مقابل او نیست؛ این جهاد نیست اما یک وقت شما میخواهید یک تلاشى را انجام دهید که بخصوص یک دشمنى سینه به سینهى شما ایستاده است؛ این میشود جهاد. ممکن است یک وقت این جهاد به شکل قتال باشد، ممکن است جهاد مالى باشد، ممکن است جهاد علمى باشد، ممکن است جهاد فنى باشد؛ همهى اینها جهاد است؛ انواع و اقسام جهاد و مبارزه است. اگر بخواهیم در ادبیاتِ امروز ما براى «جهاد» معادلى پیدا کنیم میشود «مبارزه». جهاد اقتصادى یعنى مبارزه اقتصادى.
- همه مسئولند.این مردان مؤمنى که بعضى از آنها را ما امروز دیدیم و بسیارى از شماها در این مجموعه مشغول کار هستید و جزو آنها هستید این کارتان جهاد است. این کارى که در این منطقه صنعتى و اقتصادىِ عظیم دارد انجام میگیرد یک جهاد است. نیت اگر نیت خدائى باشد می شود جهاد فى سبیلاللَّه. وقتى انسان براى اعلاى کلمهى حق، اعلاى کلمهى اسلام، عزت بخشیدن به امت اسلامى و ملت مؤمن و مسلمان ایران تلاش میکند، این جهاد میشود جهاد فى سبیلاللَّه. آن وقت در این تلاش برکات و عظمت و شأن جهاد فى سبیلاللَّه وجود دارد... من از همهى کارکنان، متخصصان و فعالان این عرصه به جد میخواهم که کار خودتان را جهاد فى سبیلاللَّه بدانید؛ احساس خستگى نکنید و بدانید جهاد فى سبیلاللَّه وعدهى الهى بر پیروزى آن است. وقتى براى خدا و در راه خدا حرکت میکنید، به پیروزى خواهید رسید. امسال همهى اجزاى گوناگون ملت ما، مسئولین کشورى، مسئولین بخشهاى گوناگون استانى در گوشه و کنار کشور و آحاد مردم، همه باید این تلاش را براى خدا در پیش بگیرند. خداى متعال هم برکت خواهد داد. خداى متعال به آن تلاشى به آن کارى به آن نیت و عزمى که در این جهت باشد، حتماً برکت میدهد و کمک میکند؛ کمااینکه در طول این سى و دو سال تا امروز خداى متعال به ما کمک کرده. بدون اراده الهى، امکان نداشت یک ملتى بتواند در مقابل استکبار جهانى بایستد.
- این، معناى جهاد و مبارزه را نشان میدهد؛ اینکه انسان در مقابل خود، دشمنىِ دشمن و خصم را احساس کند. هر یک قدمى که شما در این کار و امثال این کار پیش بروید، دشمن را عصبانى میکند، ناراحت میکند؛ هرچه هم بتوانندکارشکنى میکنند. هرچه شما براى این پیشرفت احتیاج داشته باشید، آنها سعى میکنند بر روى آن متمرکز شوند و دسترسى شما به آن را مشکل کنند دشوار کنند... علاج چیست؟ علاج، برگشتن و تکیه کردن به خود؛ استمداد از توانائىهاى خود این چشمه جوشان تمام نشدنى ارادهى انسانى و استعدادى که بحمداللَّه در ایران عزیز ما، در مردم ما، در نسل جوان ما وجود دارد... یک جمله خطاب به همهى ملت ایران است و آن اینکه در این جهاد اقتصادى همه شریکند. در اداره اقتصاد یک ملت، مصرف هم یک رکن عمده است؛ مصرف درست، مصرف خوب، مصرف دور از اسراف و تبذیر و اتلاف مال؛ همین چیزى که همیشه توصیه میشود... ایجاد فرهنگ کار و تلاش للَّه. شما حتّى سر یک کلاس، یک معلم هم که باشید، میتوانید در این جهاد اقتصادى سهیم باشید؛ این فرهنگ را به این جوان، به این نیروى انسانىِ فردا تعلیم میدهید؛ این میشود جهاد اقتصادى. در هر بخشى که باشید، میتوانید در این جهاد سهیم باشید. این دهه براى ما دهه پیشرفت و عدالت است. پیشرفت منهاى عدالت از نظر اسلام اصلاً پیشرفت نیست... اینها همه اجزائى است از مجموعهى یک جهاد عظیم و همهجانبهى اقتصادى. با همکارى، همدلى، احساس برادرى، احساس عمل للَّه و کار براى خدا، این ملت میتواند جایگاه شایستهى خود را پیدا کند.
- این دشمنان عنود از هر راهى بتوانند، میخواهند به ملت ایران آسیب وارد کنند؛ آن هم به جرم طرفدارى از حق، به جرم استقلال، به جرم تسلیم نشدن در مقابل زورگوئى دشمنان؛ آنها میخواهند به ملت ایران تحمیل کنند و زور بگویند و ضربه بزنند. در مقابل این دشمنان، با این اتحاد کلمه، با این همدلى، با این همکارى، با این مجاهدت عمومى میتوان ایستاد و بر آنها فائق آمد؛ همچنان که ملت ایران تا امروز بر دشمنان خود فائق آمده و توانسته عزت خود را تأمین کند؛ بعد از این هم همین طور خواهد بود... آنچه که ما به مسئولین محترم بخشهاى گوناگون و به تناسب بازدیدِ امروز بخصوص به این بخش توصیه میکنیم این است که همین خط مستقیمِ تکیه به نیروى درونى و ذاتى خود و ایجاد استغناى از دیگران را با جدیتِ تمام دنبال کنند؛ بدانند این تلاش و فعالیت مورد توجه پروردگار است و جهاد فىسبیلاللَّه است؛ اگر با نیت الهى باشد-نیت خدمت به مردم و خدمت به کشور یکى از نیات الهى است- و خداى متعال این جهاد را به نتیجه میرساند. این خط و این جهتگیرى را رها نکنند، تلاش کنند... خوشبختانه فضاى عمومى کشور، فضاى کار است؛ فضاى تلاش است؛ فضاى همدلى است؛ این به برکت مجاهدتهائى است که قبلاً انجام گرفته است. حتماً باید بدانیم که آنچه امروز ما موفقیت به دست مىآوریم، به برکت مجاهدت شهیدان و خون شهیدان و ایثار شهیدان است؛ شهیدان، جانبازان، ایثارگران. بعضى به میدان جنگ رفتند، جانهاى خودشان را هم عرضه کردند، اجر ایثار فىسبیلاللَّه را بردند؛ اگرچه خداى متعال جانهاى اینها را بحمداللَّه حفظ کرده و اینها در خدمت انقلاب و در خدمت کشور قرار دارند. این ایثارگرىها و این مجاهدتهاست که امروز ملت ما را به این عزت و به این توانائى رسانده و به او فرصت داده که بتواند این کارهاى بزرگ را انجام دهد.
هنوز فاصله زمانی زیادی از دوران ترکتازی اَبَرمرد اصلاحات در محلات نمی گذرد. کسی که قصد داشت علاوه بر پیاده کردن اصلاحات در محلات و خلع ید حزب اللهی ها، در گستره ای به فراخنای ایران بزرگ اصلاحگری نموده و به همراه همقطاران و همسنگرانش در حزب منحله مشارکت، جام زهر به کام رهبری بریزند و بر همین اساس نامه سرگشاده و سربسته نگاشتند و او امضاء کرد، دستور تحصن دادند و تحصن کرد، دستور خروج از حاکمیت دادند و درعین نمایندگی مجلس چنین کرد، به فرموده زیگزاگ رفت و کلی کارهای دیگر که مجال نگاشتن آن نیست و از حوصله خارج... القصه این اصلاحگر سترگ و بزرگ محلاتی، در جریان فتنه 88 نیز دستی از نزدیک(نه دور) بر آتشِ آتش افروزان داشت و به قول محلاتی ها هیمه ای نیز بر آن افکند تا گُر بگیرد ولی شعله های آن ریش و ریشه خود و اطرافیانشان را سوزاند، بماند...
به تازگی در وبلاگ بعد سوم (http://bod3vom.blogfa.com) تصاویری از فرزندان یا بهتر عرض کنم آقازاده های این اصلاحگر بزرگ مشاهده کردم که دیدن آن خالی از لطف نیست.
یادم افتاد یکی از دوستان کانون (منحله دانشجویان) برایم نقل می کرد که آقازاده بزرگتر این اصلاحگر بزرگ (مهدی.ه) که فارغ التحصیل رشته حقوق از دانشگاه آزاد و گویا در حال حاضر وکیل استیفای حقوق مردم است، از دوستان و رفقای صالح نقره کار می باشد.
صالح نقره کار همکلاس و دوست مهدی.ه، خواهرزاده زهرا رهنورد و عضو تیم کاری میرحسین موسوی از سران جریان فتنه است که علیرغم یکبار دستگیری در سال 88، مجددا در بهمن ماه امسال دستگیر شده است (www.kaleme.com/1388/11/20/klm-11114).
صالح نقره کار دبیر کمیته حقوقی ستاد میرحسین موسوی (به ریاست اردشیر امیرارجمند ضد انقلاب متواری مقیم پاریس) بوده که گویا آقازاده قصه ما نیز رفت و آمدهایی به ستاد مذکور داشته است؛ این مطلب و عملکرد خائنانه کمتیه حقوقی ستاد میرحسین موسوی (حتی پس از انتخابات)، تا همین جا بماند تا به وقتش شرح بیشتری تقدیم شما گردد
اهل شعر و شاعری نیستم ولی وقتی تصاویر آقازاده های این اصلاحگر بزرگ کشور را در این حال و روز و این هیبت در شمال و مالزی و... دیدم و نیز عملکردِ حاصل از جوگیریِ پدرشان که ناشی از نشست و برخاست با چند عنصر سیاسی رده چندم در تهران بود و به خیال خود قصد داشت همه چیزِ نظام را اصلاح کند،یاد شعری (نقل به مضمون) افتادم
چراغی را که ایزد برفروزد --- هر آنکس پف کند ...َش بسوزد
بقیه عکسها را در وبلاگ بعد سوم ببینید
تصاویر بازدید رهبر معظم انقلاب از طرحهای توسعه پارس جنوبی درمنطقه عسلویه را که مرور می کردم با تصاویری از آقای مهندس ربانی درحال تشریح وتوضیح طرحهای مذکور برای رهبر معظم انقلاب برخورد کردم .
مهندس ربانی(خان میرزا)از دلسوزان محلات و برادر بزرگتر حجت الاسلام آقای مهدی ربانی می باشد که سجایای اخلاقی این دوبرادر از جمله تواضع و فروتنی آنان ستودنی است.
با سلام و تبریک سال نو؛ جهت تنویر افکار انبوه شگفت آور مخلصان حریم ولایت که شور زایدالوصفی هم پیدا کرده بودند مطلبی از وبلاگ علی یار تقدیم میشود.
الف- سخنان آقای کروبی در مناظره انتخاباتی با آقای احمدی نژاد
«در مورد آقای جزایری خدمت تان عرض می کنم، من اجازه هایی از امام دارم که هیچ کس آنها را ندارد. پرونده قبل از انقلاب من به مسئله مالی می گذشت که تیتر وار بگویم کمیته، سپاه و جهاد و امداد را دادند. هر روز صبح از آیت الله صانعی پول می گرفتم و به خانواده ها می دادم و من 7 میلیون پول داشتم آن موقع. امام پشت سر هم به من احکام داد که پول می آمد برای من و اموال مصادره ای برایم می آمد که بین مردم قسمت می کردم.»
(آدرس: http://www.khabaronline.ir/news-10190.aspx)
ب- سخنان آقای هادی سروش به نقل از وبلاگ سروش معرفت
«ایشان در روز اربعین حسینی در میان انبوه شگفت آور مخلصان حریم ولایت قبل از سخنرانی سخنران دعوت شده جلسه هیئت انصارالمهدی که در مسجدبقیةالله نارمک منعقد شده بود بااشاره به دو نکته اساسی فرمودند:
اول: متأسفانه بازار تهمت بازار پر رونقی شده و برای خنثی شدن برخی از تهمتها فقط یک مطلب را عرض میکنم و بقول معروف «گردر خانه کس ست یک حرف بس است»وآن اینکه با اجازه کتبی که از مراجع عظام تقلید دارم و خصوصا اجازه ایکه بامضاء شخص مقام معظم رهبری است و به حقیر داده اند ، نماینده ایشان در امور شرعیه هستم و بآن نیز مفتخر می باشم ...»
(آدرس: http://soroushmarefat.blogfa.com/post-80.aspx)
وکالت و وثاقت
موضوع سخن این است که: آیا وکالت بر وثاقت دلالت میکند؟
1- یکی از موضوعات فقهی و حقوقی، بحث «وکالت» است. همچنین علمای علم رجال این بحث را که «وکالت از سوی ائمه "علیهمالسلام" دلالت بر وثاقت فرد مینماید یا خیر؟» مورد مداقه قرار دادهاند. در این باره دو قول مهم وجود دارد:
قول اول: عدهای وکالت را مستلزم وثاقت و بلکه عدالت دانستهاند، مثل وحید بهبهانی، شیخ بهایی، مرحوم مامقانی، اعرجی کاظمی
وحید بهبهانی در شرح حال «ابراهیم بن سلام» که یکی از وکلای ائمه است پیرامون وکالت میگوید: «از دیدگاه من اقوی قبول روایت وی است، زیرا آنان(= ائمه) فرد فاسق را وکیل قرار نمیدهند.»(محمدبن علی استرآبادی؛ منهج المقال فی تحقیق احوال الرجال با تعلیقه وحید بهبهانی ج1، قم؛ آل البیت، 1422ق، ص280)
مامقانی میگوید: «یکی از اسباب مدح این است که شخص، وکیل یکی از ائمه(ع) باشد، پس وکالت از قویترین امارات مدح، بلکه وثاقت وعدالت است، زیرا محال است که ائمه(ع) افراد غیر عادل را به وکالت خود انتخاب کنند»(مامقانی؛ مقباس الهدایة فی علم الداریة، النجف الاشرف، المطبقه المرتضویه، 1345، ص130)
اعرجی کاظمی میگوید: «و از آن (امارات دال بر وثاقت) این است که شخص از وکلای اهل بیت باشد و آنان (=اهل بیت) اعتماد نمیکردند، مگر بر فرد ثقه و سالم العقیده و چگونه ممکن است که آنان بر فرد فاسد اعتماد کنند و به او مایل شوند در حالی که خود از کسانی هستند که مردم را از اینگونه افراد نهی نموده و باز داشتهاند و لذا هنگامی که یکی از آنان فاسد میشد او را عزل مینمودند»(سید محسن بن حسن حسنی اعجری کاظمی؛ عدة الرجال ج1(قم؛ الهدایة لاحیاء التراث،1415ق)ص134)
قول دوم: وکالت مستلزم عدالت یا وثاقت نیست بلکه نهایت چیزی را که میرساند وثاقت شخص است در همان کاری که برای آن به وکالت گرفته شده است.
آقای خوئی میگوید: «وکالت مستلزم عدالت نیست و بالاجماع وکیل گرفتن شخص فاسق جایز است ... این در حالی است که شیخ طوسی در کتاب غیبت خود عده ای از وکلای ائمه را که مذموم بودهاند نامبرده است، اگر عدالت در وکالت ضروری است چطور در این موارد وکلا عادل نبودهاند؟ به عبارت دیگر همین که در یک مورد ثابت شد که وکیل امام(ع) عادل نبوده است معلوم میشود که ملازمهای بین وکالت و عدالت نیست و لذا اینکه گفته شده هرگاه وکالت در موردی ثابت شود حکم به لازمهاش که عدالت است نیز میشود، باطل است.»(سید الوالقاسم خویی؛ معجم الرجال الحدیث ج1، النجف الاشرف: مطبعة آلاداب،1390ق، ص87-88)
آقای سبحانی می گوید: «هیچ ملازمه ای بین وکالت و وثاقت نیست، بله اگر وکالت در امور مالی باشد نشان دهنده این است که شخص در امور مالی امین است اما این(وکالت در امور مالی) کجا و دلالت کردن بر عدالت و وثاقت کجا؟»(سبحانی، کلیات فی علم الرجال،نشر مؤسسة الامام الصادق"ع"،1428ق، صفحه365)
2- در میان وکلای ائمه کسانی وجود داشتند که دچار انحرافات بودند. مرحوم شیخ طوسی ره در کتاب «الغیبة» با عنوان «وکلای مذموم» از آنان یاد نموده است . برخی از این وکلا در صحنه امتحانات الهی شکست خورده، و راه خیانت و انحراف پیشه ساختند؛ و گاه آنچنان بر انحراف و فساد خود اصرار میورزیدند که مشمول لعن و نفرین ائمّه اطهار علیهمالسلام واقع می شدند و یا حتی در مواردی دستور قتل آنان از سوی ائمه صادر می شد. انحرافات این افراد شکل های گوناگونی داشته که به چند مورد اشاره می شود:
یک - انحرافات عقیدتی: سردمداران گروه واقفیه در اثر اعتقاد باطل مهدویت برای امام کاظم علیهالسلام ، گرفتار این مسیر شدند. به عنوان نمونهای دیگر، میتوان به محمد بن ابی العزاقر، معروف به «شلمغانی» اشاره نمود که با طرح افکار غلوّآمیز و فاسد و حلولگرایانه نسبت به معصومان و بعضی از اصحاب آنان و خودش، گرفتار سرنوشت شومی شد.(شیخ طوسی، کتاب الغیبة، دارالکتاب الاسلامی، 1412،ص 183 و 186 و 197)
دو - انحرافات مالی و فساد اقتصادی : یکی از کارهای اصلی وکلا و نمایندگان ائمه اطهار علیهمالسلام جمعآوری وجوه شرعی شیعیان بود. تجمع این اموال نزد وکلا، گاه به مبالغ هنگفتی میرسید، از این رو برخی از آنان با اختلاس و دزدی این اموال، خود را مشمول خسران ابدی میساختند. برای مثال میتوان به فارس بن حاتم قزوینی و عروة بن یحیی الدهقان اشاره کرد.(شیخ طوسی، کتاب الغیبة، دارالکتاب الاسلامی، 1412، ص 43 )
سه - انحرافات سیاسی و وابستگی به دشمنان : هشام بن ابراهیم عباسی، که مدتی وکیل ارشد امام رضا علیهالسلام در مدینه بود، پس از انتقال آن حضرت به مرو، به جاسوس مأمون در بیت آن حضرت تبدیل شد و تمامی اتفاقات بیت امام علیهالسلام را به مأمون گزارش میداد.(علامه ملاعبدالله مامقانی، تنقیح المقال، نجف، مکتبة المرتضویة، 1350 ق، ج 3، رقم 12866؛ از عیون اخبارالرضا علیهالسلام و توحید صدوق)
چهار - انحرافات اخلاقی : کلینی در روایتی ماجرای یکی از وکلای امام عسکری (علیه السلام) را نقل کرده است که در بیت آن حضرت سکنی داشت و اقدام به عملی غیر اخلاقی نمود. از این رو، از سوی امام (علیه السلام) از کار برکنار و از بیت ایشان اخراج شد. روایت این چنین است:
«امام ابومحمد عسکری (علیه السلام) وکیلی داشت که در حجره ای در خانه آن حضرت به همراه خادمی سفیدرو، سکنی داشت. وکیل مزبور، خادم را به سوی خود طلبید، ولی خادم اجابت خواسته وکیل را مشروط به تهیه نبیذ از سوی وکیل نمود و وکیل نیز چنین کرد! سپس خادم را به نزد خود برد و این در حالی بود که بین این حجره و حجره امام عسکری (علیه السلام) سه درِ بسته وجود داشت. وکیل مزبور، خود چنین نقل کرده است: «در حالی که من هنوز بیدار بودم، ناگهان درها یکی پس از دیگری گشوده شده و امام (علیه السلام) وارد حجره ما شد و در حالی که بر در حجره ایستاده بود رو به ما کرده، فرمودند: "تقوای الهی پیشه ساخته، از خدا بترسید" و هنگامی که صبح دمید، حضرت دستور فروش خادم و اخراج من از خانه را صادر فرمودند.»(الکافی، ج 1، ص 511، ح 19 / مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 433 / بحارالانوار، ج 50، ص 284)
3- اگر چه بسیاری از وکلای ائمه علیهم السلام انسان های پاک سرشتی بودند که تا پایان عمرشان در راه حقیقت ثابت قدم ماندند، اما باید توجه داشت که
اولاً- صرف وکالت داشتن از سوی امام معصوم(ع) یا مراجع معظم تقلید دلیل بر عدالت و وثاقت وکیل نمی شود، بعبارة اخری «وکالت، علت عدالت نیست» و به عبارت سوم «وکالت، تولید عدالت نمی کند»
ثانیاً- وکالت یک فرد دلیل نمی شود که وکیل در دوران پس از اخذ وکالت دچار انحرافات و لغزش ها نشود.
ثالثاً- همانگونه که «اصل مثبت» حجت نیست و «استصحاب» فقط لوازم شرعی مستصحب را اثبات می کند و نه لوازم عقلی و عرفی را؛ وکالت هم مورد خود را اثبات میکند و ناظر به موارد بیرون از حریم وکالت نیست؛ بنابر این وکالت در امور حسبیه و وجوهات شرعی اثبات نمی کند که مواضع سیاسی وکیل، صحیح و مطابق حقیقت است.
رابعاً- ممکن است وکیل مورد وکالت را به درستی انجام ندهد و اگر با این پرسش مواجه شد که چرا وظیفه ات را انجام ندادی؟ او نمی تواند به اصل صدور وکالت استناد کند و بگوید من وکیل هستم و اجازه دارم، بلکه باید برای حسن انجام وظایفش دلایل دیگری بیاورد.
خامساً- پس از آن که وکیل دچار انحراف شد، حسن ظاهر قبلی او حبط می شود و ممکن است به خاطر اقدامات و موضع گیریهایش مورد لعن و نفرین موکِل واقع شود که در میان وکلای ائمه علیهم السلام مواردی از این قبیل وجود دشته است.
4- نتیجه گیری: سوابق نیک افراد(بر فرض اینکه داشته باشند) به تنهایی نمیتواند دلیل بر حقّانیّت مسیرشان باشد؛ چنانکه امام راحل قدسسره فرمودند: «میزان، حال فعلی افراد است.